۷ پاسخ

اگه نون و آرد و کلا مشتقات گندم میدین ، ممکنه حساسیت به گلوتن هم داشته باشه. آلرژی به گندم، معمولا استپ قد و وزن میاره

سلام خوبین عزیزم یه مدت به جای مولتی فقط ویتامین آ د بده یا یک روز در میون ا د و مولتی بده واقعا اثر داره رو قد وزنش حد اقلش اینکه از استپ وزنی درمیاد بچه منم لاغره ولی دکترش میگه اوکیه فقط حرف دکترش مهمه بقیه هرچی میخوان بگن بزار بگن
من قبل عید بچمو بردم چکاب واسش قطره d3 نوشت هفته ای ۷ قطره
ولی یه مدت ا د و مولتی و اد خالی میدادم ویواکیدز ا د خوشمزس یک ماه یک روز در میون بده انشالله که خوب میشه اشتهاش

وا چ ربطی ب این پوره ها داره
عزیزم ژنتیکتونه دیگه
دختر منم ۷۸ قدش و ۸.۸ وزنش
خیلی لاغره
تو این عید هم همه میگن وااای چقد لاغره
ولی خب منم لاغرم
و اصن اصراری هم ندارم بچم چاق شه
فقط نمیخوام سیستم ایمنیش ضعیف باشه
دوروبرم هرکس میبینم ک دختر داره همینجور ریزه میزس
الکی خودتو اذیت نکن

عزیزم چطوری فهمیدی آلرژی داره

منم پسرم قدش 75 وزنش 9.5

بعضی چیزا ژنتیکیه
ربطی ب نوع غذا و این چیزا نداره

این رو میدادم

تصویر

سوال های مرتبط

مامان ♥️ امیرشایان ♥️ مامان ♥️ امیرشایان ♥️ ۱ سالگی
این عکس هفت سین برای پیارساله باردار بودم پارسال هم خونه مامانم هم خودم هفت سین چیدم مثل همه مهمونی رفتیم مهمون اومد تو اوج زخم دلم حفظ ظاهر میکردم ولی پارسال مشکلات پسرم فکر میکردیم فقط تشنج بوده و خیلی خوش خیال وساده بودیم از ۱۰ ماهگی کلا پسرم چندتا کار کوچیکی هم که داشت متوقف شد و یه تیکه گوشت فقط می‌خوابید از ۱۰ ماهگیش جواب آزمایش ژنتیکش اومد و مشخص شد بیماری ژنتیکی میتوکندریال یه بیماری داره که درمانش هنوز پیدا نشده این تازه اول درد سرها بدبختی هام بود تازه شروع شد بچم هرروز شل و شل تر میشد بچم دیگه مثل پارسال که ۴_۵ ماهه بود نمی خندید عکس العملی نشون نمیداد به هیچ چیز چشماش ندید دیگه مثل عروسک فقط می‌خوابید فقط تفاوتش با عروسک این بود که نفس می‌کشید از ۱۰ ماهکی تازه اون شوک بزرگه اون ضربه روحی بزرگه به من زده شد بچمو یکسالگیش بردم کاردرمانی به امید اینکه گردن بگیره کم کم بتونه بشینه ولی با شروع کاردرمانی تشنجش هاش شروع شد و بچم هرروز حالش بدتر میشد می‌بردم دکتر مغز واعصاب آمپول میداد داروهاش رو کمی زیاد کرد از ۱۰ ماهگی روزام بدترین روز حال بچم بدترین حال ولی من همچنان حفظ ظاهر حتی شهریور بااون حالای بدی که گذرونده بودم رفتم عروسی شهرستان پسرم شهریور ۱۱ ماهه بود یه تیکه عروسک کوچولوی شل بااون حال رفتم که مثلا حال وهوام عوض بشه روحیه ام خوب بشه ولی نشد که نشد آدم وقتی بچش جلو چشمش داره ذره ذره آب میشه چطور می‌تونه حالش خوب بشه چطور می‌تونه خودشو بزنه به دلقکی و خل و چل بودن بگه خوبم هرکسی تواین شرایط من بگه خوبم دروغ گفته نمایشه باور نکنین ظاهر آدما با درونشون زمین تا آسمون فرق می‌کنه خیلی قوی ام من خیلی روزای گندی و پشت سر گذاشتم بعد یه عده آدم درک نکن