۹ پاسخ

ووی خدا چقدر خوشگله من به ماما میگم آمپول فشار بزن میگه وحشتناکه بزار دردت شروع بشه آمپول خیلی بده ترسیدم الان

واای اینو بده من بخورمش گوگولی مخصوصا اون توربانش😍😍😍🤤
ماشاالله 🌷🩷

خدا حفظش کنه بسلامتی دلخوشی

سلام قدمش خیر و برکت باشع عزیزم

مبارکت باشه عزیز ان شاءالله قدمش پر برکت

بازم خوبه یکی اومد زایمان طبیعی رو تعریف کرد ... همه از سزارین میگن

الهی عزیزم قدمش مبارک باشه کدوم شهر و بیمارستان رفته بودی

مبارکت باشه عزیزم
از قبلم ورزش میکردی؟ مثلا نوع ورزشایی که میکردی چی بود بهم بگو لطفاااا؟؟؟

ماشالله فسقلیت نازه خدااا😍

سوال های مرتبط

مامان دیاکو❤️ مامان دیاکو❤️ ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت۷
کم‌کم حس کردم داره اثر سری ازبدنم میره و من دل دردم شروع شد پرستارا رو صداکردم و گفتم کمکم کنید اومدن توی سرم چند تا امپول مسکن ریختن بعدم تا یه روز بعد هی بهم امپول فشارمیزدن تا تنظیم بشه
دکترم گفته بود باید تادوازده ساعت چیزی نخورم و من تا ساعت دو ظهر چیزی نخوردم بعدش کم کم خرما و نسکافه و اینا
خلاصه من تا بیست و چهارساعت به خودم جرات ندادم از تخت بیام پایین تااینکه اومدن سوند و دراوردن ولی باز من نمیرفتم دستشویی تااینکه پرستاره اومد گف اگه نری دستشویی مجبوریم دباره بهت سوند وصل کنیم منم تااینو شنیدم سریع رفتم دستشویی فرنگی و واقعا اذیت که نشدم هیچ خیلیم بهتر شدم😅
دیگه شیاف میزاشتم و کم کم راه میرفتم دکترمم اومد و مرخصم کرد هزینه بیمارستانم بیست تومن شد ولی واقعا ارزش داشت چون بدن خودمو میشناسم من طبیعی نمیتونستم امیدوارم همه‌ باردارا به سلامتی زایمان کنن و بچشونو صحیح و سالم بغل بگیرن❤️دامن همه ی اقدامی ها هم سبز
مامان ماهلین🍼🧸 مامان ماهلین🍼🧸 ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی و دومین زایمانم
پارت ۲
۳۸ و سه روز بودم که صب ساعت ۸ بود دردام شرو شدن و چون زایمان دومم بود و از زایمان اولم تجربه هایی داشتم فهمیدم که بله این درد درد زایمانه واقعا بعد ولی خیلی راحت میتونستم کنترلش کنم بعد هر یه ربع یا ده دقیقه یبار میمومد میگرف و خفیف بود پاشدم با شوهرم صبحونه خوردیم بعد اون رف منم تنهایی خونه بودم پسرمم فرستاده بودم مدرسه شرو کردم به تمیز کردن خونه بعد خونه رو برق انداختم همه کارامو کردم بعدش رفتم پیاده روی یه ساعتی پیاده روی کردم موقع پیاده روی هم دردام میومدن ولی من خیلی راحت کنترلش میکردم میتونستم تحمل کنم دردامم همزمان از کمرم و شکم میگرف تیر میکشید بدجوری بعد از پشت بهم زور میومد و تیر میکشید مقعدم بعدش احساس کردم یچیز گرمی ازم اومد رفتم دسشویی دیدم یچیز کشدار و خیلی بلند ترشح بود به رنگ شیری و کرمی همراه با رگه های خونی اومد ازم خیلی بلند بود ولی اولین بار بود میدیدم چون زایمان اولم از این ترشح نیومد ازم بعدش رفتم حموم یه نیم ساعتی با اب داغ حموم کردم اسکات زدم بعد کل بدنمو تمیز کردم با ژیلت🙈😅خلاصه اومدم اماده شدم ساک بچم و خودمو برداشتم که قبلا اماده کرده بودم به شوهرم زنگ زدم اومد و...