تجربه زایمان پارت۷
کم‌کم حس کردم داره اثر سری ازبدنم میره و من دل دردم شروع شد پرستارا رو صداکردم و گفتم کمکم کنید اومدن توی سرم چند تا امپول مسکن ریختن بعدم تا یه روز بعد هی بهم امپول فشارمیزدن تا تنظیم بشه
دکترم گفته بود باید تادوازده ساعت چیزی نخورم و من تا ساعت دو ظهر چیزی نخوردم بعدش کم کم خرما و نسکافه و اینا
خلاصه من تا بیست و چهارساعت به خودم جرات ندادم از تخت بیام پایین تااینکه اومدن سوند و دراوردن ولی باز من نمیرفتم دستشویی تااینکه پرستاره اومد گف اگه نری دستشویی مجبوریم دباره بهت سوند وصل کنیم منم تااینو شنیدم سریع رفتم دستشویی فرنگی و واقعا اذیت که نشدم هیچ خیلیم بهتر شدم😅
دیگه شیاف میزاشتم و کم کم راه میرفتم دکترمم اومد و مرخصم کرد هزینه بیمارستانم بیست تومن شد ولی واقعا ارزش داشت چون بدن خودمو میشناسم من طبیعی نمیتونستم امیدوارم همه‌ باردارا به سلامتی زایمان کنن و بچشونو صحیح و سالم بغل بگیرن❤️دامن همه ی اقدامی ها هم سبز

۴ پاسخ

وای عزیزم ممنونم از راهنماییت دستت درد نکنه ان شإ الله به سلامتی بزرگش کنی

چرا بالا آورده بودی؟ اورژانسی سز شدی نمیدونستی. باید ناشتا بودی؟

بیزارم از هر چی زایمان

عزیزم کدوم بیمارستان بودی

مقالات مرتبط

کودکان سندرم داون
سندرم داون از چند ماهگی قابل تشخیص است؟علائم و مشکلات آن
مدفوع نکردن نوزاد
مدفوع نکردن نوزاد تا چند روز طبیعی است؟+علت و درمان خانگی
خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از سزارین تا کی ادامه دارد؟ + علائم خطر
علت پریود نشدن بعد از زایمان
علت پریود نشدن بعد از زایمان

سوال های مرتبط

مامان 💗👶🏻panah مامان 💗👶🏻panah ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی من
سه شنبه بود که وقت دکتر داشتم ۳۹هفته ۵روز بودم که دکتر معاینه تحریکی کرد و یه روغن کرچک داد گف شب بخورم هر ۱۲ساعت۲قاشق و گف شبش دردام شروع میشه من دقیقا ساعت۱۰شب کم کم دردام شروع شد دیگه هی کمتر میشد فاصله بین دردام تا ساعت۷صبح که رفتم بیمارستان و معاینه شدم گف۴سانتی دیگه زنگ زد به دکترم برای اپیدورال کا دکترم گف براش بزنین بعد نیم ساعت منو بردن زایشگاه امپول سرم وصل وردن خون ازم گرفتن و چون ادرار نداشتم سوند وصل کردن بهم که دردش وحشتناک بود دیگه تا ساعت ۱۰درد داشتم ولی قابل تحمل بود ساعت ۱۰متخصص بیهوشی اومد و اپیدورال زد بهم تا ۱۲ نیم که فول شدم و هی گفتن زور بزن سر بچه بیرونه سه تا محکم زور زدم و پناه خانوم با وزن۳کیلو۶۳۰بدنیا اومد بعد دکترم جفت در آورد و بخیه زد و ماساژ رحمی که اصلا درد نداشت و تا الان بیمارستانم ظهر مرخص میشم ولی واقعا خدا بود اپیدورال برام بدون اون نمیتونستم اصلا🥲
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان گل پسری مامان گل پسری ۲ ماهگی
پارت ۲
صبح ماما اومد بالای سرم دوباره برام شیاف داخل واژن گذاشت و رفت بعد دکتر اومد گفت دوباره باید امروز سوند داخل رحمو بزاریم این دکتر تونست بزاره دوازده ساعت سوند داخل رحمم بود فقط یک سانت دیگه رحمم باز شد یعنی شد دو سانت خلاصه اون روز تا شب هی قزص داخل واژن کذلشتن قرص زیر زبون دادن امپول زدن اما دریغ از باز شدن رحم دکترمم اومد بالا سرم معاینه کرد دید هنوز باز نشده شب سونو از داخل رحمم برداشتن و امپول فشارو شروع کردن اما هیچ دردی نداشتم دردام فقط مقه درد پریودی بود درد زایمان نبود شب تا صبح یه سرم وصل کردن امدول فشار زدن داخلش که کم کم وارد بدنم بشه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین روزهای ابتدایی تولد
سلام خانما خوب اومدم از تجربه زایمان سزارین ام بگم
دکتر من ۱ هفته قبل نامه بستری مو داد بعدم رفتم یدونه آزمایش دادم و رفتم پیش مشاور دکتر بیهوشی
من ۲۱ بهمن روز یکشنبه ساعت ۸ صبح رفتم بیمارستان
اونجا کاری بستری مو انجام دادم
و بعدم بیمارستان ولیعصر تبریز زایمان کردم
و بعد بهم گفته بودن از ۱۲ شب چیزی نخورم و بعد رفتم اتاقم اونجا اومدن برام سوند گذاشتن گذاشتن سوند اولش یکم درد داشت بعدش اومدن و منو بردن اتاق عمل ساعت ۱۰ بود که رفتم اتاق عمل و بعدش از آمپول بی حسی از کمر زدن که من هیچ دردی احساس نکردم بعدش پاهام که گرم شد زود شروع کردن واسه برش من حین عمل که حالت تهوع دست داد برام آمپول زدن و عمل شروع کردن و چند ثانیه بعد دختر قشنگم به دنیا اومد اون پاک کردن گذاشتن روی سینه ام و بعدش بخیه هارو زدن و یه ساعت بردن ریکاوری بعدش رفتم اتاقم درد داشتم برام شیاف گذاشتن بعدش چند ساعت بعد اومدن سوند در آوردن کمک کردن راه رفتم فقط اولین راه رفتن خیلی سخت ولی بعدش کم کم خودت می تونی راه بری و بعدش چند ساعت خودشون میان بهت سر میزنن و اگه درد داشتی خودشون شیاف میزارن برات اگه راه برین کم کم خیلی راحت میشه براتون و در کل بگم که اونجوری که میگن سزارین سخت نیست و بعد ۶ ساعت اومدن به من گفتن مایعات بخورم فقط یک روز اول سخت برات که اونم با شیاف می تونی درد تحمل کن و بعد از اینکه رفتین دستشویی بزرگ میگن که بهتون می تونید همه چیز بخورید و در کل که سزارین خیلی راحت تر از زایمان طبیعی است
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان فندق کوچولو 🌰 مامان فندق کوچولو 🌰 ۲ ماهگی
تجربه زایمان
پارت سه🌱
به شدت تشنم بود ولی باید صبر میکردم بالاخره ساعت شد 11شب و من کم کم شروع کردم به دمنوش و چای خوردن بعدشم ک هی میومدن دخترم و میزاشتن رو سینم ک شیر بخوره چون خودم نمیتونستم درست تکون بخورم بخاطر بخیه هام، 4صب ماما اومد و گفت باید راه بری گفتم باشه حدود ساعتای 6بود اومد گف آماده ای گفتم آره ا کمک کردن از تخت اومدم پایین ولی اونقدرام درد نداشت کم کم راه رفتم و لباسام و عوض کردن رفتم نشستم رو تخت صبحانه آوردن خوردم باز بلندشدن و راه رفتم گفتن باید دسشویی کنی تا بزاریم بری منم هي راه میرفتم کم کم خوراکی میخوردم تا بتونم دسشویی کنم و برم خونه بالاخره عصر بود دسشویی کردم و رفتم خونه با دختر نازم😊💖
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دلیار مامان دلیار روزهای ابتدایی تولد
پارت 2
یهو دیدم شکمم شروع کرد به کش اومدن که حتی با شیاف هم جواب نمی‌داد. دیگه خلاصه انقد تحمل کردم تا دردم کم شد. گذشت و ساعت 11 شب شد و بهم یه چای و نون سوخاری دادن و سوندو کشیدن و گفتن که باید راه بری واقعا اون لحظه ترسیدم چون شنیده بودم خیلی درد داره. خلاصه با کمک پرستار از تخت بلند شدم و کلیییی خون ازم ریخت انگار که سبک شدم و کلی از دردم کم شد. بعد اون کم کم دردم ساکت شد تا امروز صبح به حدی که حتی ازشون درخواست شیاف هم نکردم. هرچی بلند میشدم راه میرفتم خیلی بهتر میشدم البته نه تنهایی حتما یه کمکی داشته باشید. امروزم ساعت 2 مرخص شدم و اومدم خونه درد ندارم ولی فقط موقع نشستن و بلند شدن و خوابیدن درد دارم🥴 که همه دردا با دیدن کوچولوتون از بین می‌ره🥰 امیدوارم مامانایی که تو دلی دارن خیلی راحت زایمان کنن
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان محمد مهزیار مامان محمد مهزیار ۳ ماهگی
*تجربه زایمان طبیعی
پارت سوم
دیگه اولین سِرم رو به من تقریبا ساعت ۹ بود زدن...بهم گفتن ابمیوه بخور و ان اس تی گرفتن و اومدن معاینه و ...گفتن همه چی خوبه..دکترمم به همشون سفارش کرد اذیت نشه اصلا..خدایش ازونجا به بعد همه خیلی باهام خوب و مهربون برخورد کردن و حواسشون کلا به من بود..اتاق زایمان طبیعی دوتا کنار هم بود از وسط درب داشت..یه اتاق با تمام امکانات ورزشی و جکوزی و...و یه اتاقم خود زایمان..تو اتاق ورزش هم دوتا تخت داشت حتی..
دیگه بعد ان اس تی اومدن اولین سرم فشار رو با دوز کم بهم زدن.ساعت ۱۰ شروعش بود.دردام کم کم شروع شد..خفیف و اروم و قابل تحمل..منم کم کم راه میرفتم..ساعت ۱۱ اومدن معاینه گفتن ۳ سانت.پیشرفت عالی..من فکر کردم الکی میگن کلی قسم که واقعا راستشو میگیم لگنت عالیه تو راحت زایمان میکنی..دیگه یکوچولو دردا بیشتر شد و من میرفتم سرویس و میومدم و کم کم رو توپ رو میخواستم شروع کنم اومدن معاینه گفتن ۵ سانت شدی..امپول بعدی رو زدن سرم و دیگه منم همزمان با دردا گاهی نفس گیری میکردم گاهی ناخواسته صدام درمیومد..ساعت ۱ اومدن معاینه گفتن عااالی.عالی شدی ۶ یا ۷ سانت..اینجا دیگه دردام واقعا شروع شده بود..من چون شرایطم واس زایمان اونجوری شده بود ماماهمراه رو کنسل کردم.اما همسرم و مادرم هر دو کلا کنارم بودن.ماماها و پرستارا هم همش میومدن بهم سر میزدن و مواظبم بودن.دکترمم جویای حالم بود..وقتی گفتن ۷ سانت گفتن به دکترم اطلاع بدید قول داده بیاد پیشم..اومدن کیسه ابمو بزنن که موندم.وقتایی که درد و انقباض داشتم اونا هم میموندن اروم میشدم انجام میدادن..تو همون ۶ سانت کیسه اب رو زدن و گفتن تا میتونی رو توپ کار کن..منم دردام بیشتر شد.
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان کنجد(آرشا)🩵🤱 مامان کنجد(آرشا)🩵🤱 ۱ ماهگی
(پارت ۴)
اون شب هم با هر سختی بود صبح شد پمپ درد هم نداشت بیمارستان فقط دو ساعتی یکبار دوتا شیاف میذاشتم.فردا صبحش اومدن گفتن باید پاشید راه برید من ک چون شکمم کوچیک بود اصلا موقع راه رفتن اذیت نشدم اومدن آنژوکت و سوند هارو کندن بردن اول یه لیوان نسکافه خوردم بعدم کمپوت گلابی و پاشدم رفتم سرویس یه چند دقیقه هم راه رفتم و اومدم نشستم آرایشمم کردم لباسامم عوض کردم و لباسای بچمم عوض کردم منتظر شدم مرخص شیم دیگه تا مرخص شدیم ساعتای ۱۲ بود تقریبا،
(من اذیت نشدم عملم عالی بود فقط اون سرم ها که برای جمع شدن رحم ها بود واقعا عذاب آور بود وگرنه اون رو فاکتور بگیریم همه چی عالی بود دکترمم عالی بود ولی بیمارستانم افتضاح بود من زایمان اولمم همینجا بودم اون موقع خوب بود ولی الان افتضاح شده اگه برگردم عقب اصلا اونجا نمیرم)
انشاالله زایمان خوب و راحت قسمت همه ی مامانای باردار و دامن همه ی چشم انتظارا سبز شه🩵🌺
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نیل آی🩷 مامان نیل آی🩷 ۳ ماهگی
زایمان طبیعی ۵ ، نینی رو آوردن گذاشتن رو شکمم هیچ حسی نداشتم ، دکترم گفت سرفه کن تا جفتت بیاد ۲ ۳ تا سرفه کردم که جفتم اومد و رسیدیم به بخیه که مردمو و زنده شدم تا بخیه ها رو بزنه با اینکه بی حسی زده بود ولی من خیلی درد داشتم اینم تحمل کردیم تموم شد یه ساعت اینا طول کشید بخیه هام خیلی پارگی داشتم، بعدش من درد خیلی شدید داشتم و همون حس زور رو داشتم ماما اومد معاینه کرد که از درد میمردم آوردن آمپول و شیاف زدن اما اصلا دردم کمتر نشد تا اینکه دوباره دکترم اومد معاینه کرد گفت باید بریم اتاق عمل بخیه هاتو ببینم تا دردشو نفهمی (دکترم ندا شعاری بود ) آوردن سوند برام وصل کردن که هیچی حس نکردم رفتم اورژانسی بردنم اتاق عمل گفتن باید صاف بشینی ولی من نمیتونستم بعد از اون همه بخیه صاف بشینم و واسه همین آمپول بی حسی ترریق نمیشد ۶ ۷ بار زد تا تزریق بشه ، بیهوش نکردن چون آبمیوه اینا خورده بودم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان 😘آراز مامان 😘آراز روزهای ابتدایی تولد
تو بخش همسرم و مادرم اومدن پیشم پسرمم کنارم بود
پرستار اومد پوشک گذاشت برام و یکم تمیزکاری کرد
یه دو ساعتی گذشت کم کم احساس کردم پاهام داره حسش برمیگرده و یه دردای ریزی حس میکردم
دردا کم کم بیشتر شد اومدن یه سرم زدن و رفتن ولی همچنان دردام داشت بیشتر می‌شد
و چون من به داروی مسکن حساسیت داشتم متاسفانه نتونستن هیچ کاری برام بکنن فقط گفتن میتونی شیاف بزاری هر ۶ساعت و باید تحمل کنی چون بدنت حساسیت داره
ساعتای ۴عصر یه شیاف گذاشتم ولی دردم خیلی زیاد بود شیاف نتونست اونقد کم کنه از دردم
هنوز هیچی نخورده بودم حتی آب
همونجوری تحمل کردم درد و ضعف رو تا ساعت ۱۰ شب واقعا خیلی سخت گذشت بخاطر شرایطی ک داشتم فقط افتاده بودم رو تخت و تکون نمیتونستم بخورم و درد میکشیدم
مامان مهبد مامان مهبد ۱ ماهگی
تجربه زایمان
پارت ۳
بعدم منو پسرمو بردن بیرون که دیدم شوهرمو خانوادم پشت درن (بعد تولد پسرم گوشیمو داده بودن به همسرم که فیلم لحظه تولد پسرمو ببینن)
بعد رفتیم بخش و کم کم بی حسی داشت اثرش میرفت که برام شیاف زدن و بهتر شدم
یه بارم اونجا شکممو فشار دادن که درد اونو فهمیدم ولی چند لحظه بود کلا
تا پنج شش ساعت ثابت دراز کشیده بودم فقط مامانم بچمو میاورد شیر میدادیم میبرد
ساعت ۹ شب اومدن گفتن یه چیزی بخور کم کم و کمک کردن کم کم از تخت پایین بیام که برای من فقط این مرحله واقعا سخت بود
بعدم که هر بار یه چیزی میخوردم پامیشدم راه میرفتم کم کم بهتر شدم و راه افتادم
فرداش هم ساعت ۱۲ این طورا مرخص شدیم و پسری به بغل اومدیم خونه
تا دو روز بعد هم از بیمارستان زنگ میزدن پیگیر وضعیت منو بچه بودن
در کل من از بیمارستان و دکتر و پرستارا خیلی راضی بودم واقعا خوش اخلاق و مهربون بودن و حسابی بهت میرسیدن
امیدوارم شما هم زایمان خوبی رو تجربه کنین
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آدرین مامان آدرین ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت دوم
بعد حس کردم دستشویی شدید دارم تا بلند شدم دیدم داره دستشویی م میریزه سری رفتم داخل دستشویی که دیدم کیسه آب پاره شده ،خلاصه یک ساعتی تو خونه موندم تا کیسه آب خالی شه ،بعد برم بیمارستان، ولی درد هیچی نداشتم ساعت ۶ رفتم بیمارستان ،که گفتن دهانه رحم دو سانت بازه دقیقا روز شنبه من ۳۹ هفته میشدم ،خلاصه با آمپول فشار بعد ۶ ساعت زایمان کردم
مامان 🤎👶🏼 مامان 🤎👶🏼 ۱ ماهگی
تجربه زایمان(۱)
ساعت ۱ شب رفتم سرویس و دیدم خون اومده ازم
و دیگه کلی ورزش کردم و توب خونه راه رفتم که دردم شروع بشه
ولی هیچ دردی نداشتم فقط قسمت کمرم سوزش احساس میکردم
تا صبح ساعت ۸ خونه موندم هیچ دردی نگرفتم فقط حرکات بچه کم شد ترسیدم رفتم زایشگاه معاینه کردن گفت ۲ سانت و نیم و باید بستری بشی بخاطر حرکاتش کمه و حالا خونریزی داشتم
تا ساعت ۱۲ سرم وصل کردن و منتظر موندن دردام شروع بشه ولی هیچ
اجازه راه رفتن نداشتم چون دستگاه ضربان و اینا وصل بود تا ساعت ۱ شد شیفت عوض شد و ماما جدید اومد خلاصه
معاینه کردن باز ،گفت همون ۲ و نیم هستی و سوزن فشار زدن تو سرم تا ساعت ۴ بود درد کم داشتم قسمت کمر و پا و شکم همزمان خیلی خفیف بود دردا
ولی ساعت ۴ دیگه کم کم داشت دردا شروع میشد که با تنفس ردشون میکردم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان قند عسلم🫀 مامان قند عسلم🫀 ۲ ماهگی
#تجربه #سزارین میگم اگه واقعا میتونید برید سزارین بشید دریغ نکنید من هیچ درکی از زایمان نداشتم و حس میکردم همش زایمان طبیعی سخت تره من تمام تلاشمو کردم که سزارین اختیاری بشم و چند تا دکتر عوض کردم تااینکه بالاخره توی ۳۶هفته ۳روز ی دکتر پیدا کردم و قبول کرد که من رو سزارین کنه دقیقا ۳۷هفته و ۶روز بودم که داشتم اشپزی میکردم یهو حس کردم ی چیزی ازم ریخت به اندازه یه مشت اب سفید بود متوجه شدم کیسه ابه ولی مطمئن نبودم زنگ زدم شوهرم تا سریع خودشو برسونه دفع دوم هم این اتفاق افتاد ولی دفعه سوم یکمی بیشتر شد دیگه مطمئن شدم که خودشه زنگ زدم مامانم و گفتم سریع حاضر شو تا بریم بیمارستان دیگه رفتیمو کارامو انجام دادیم رو تخت دراز کشیدم و تمام تخت پر از اب شده بود چون دیگه کامل کیسه ابم انگار تخلیه شد من هیچ دردی نداشتم ساعت ۶ونیم که رفتیم بیمارستان تازه ساعت ۸دردای من شرو شد وای نگم براتون که چقدررررر دردناک و وحشتناک بودن اون دردها اصلا داشتم از حال میرفتم خلاصه خیلی زجر اور و قابل تحمل بود تااینکه دکترم ساعت ۹ونیم اومد و من رو بردن اتاق عمل
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان کایرا مامان کایرا ۱ ماهگی
سزارین قسمت سوم.
بعداز اینکه اومدم بخش.نیم ساعت بعدش دردها شروع شد احساس کردم چاقو زدن به شکمم اینقدر درد داشتم.
پرستار اومد برام آمپول مسکن زد ولی انگار نه انگار.
یه ساعت درد کشیدم بعدش مجدد برام آمپول ردن و شیاف گذاشتن.که حالم بهتر شد.
شب اومدن سوند رو درآوردن و گفتن راه برووو‌.امان از اون لحظههههه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان معجزه خدا🩷 مامان معجزه خدا🩷 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین ۱
خب چهارشنبه ساعت ۷ رفتم بیمارستان مدارکمو چک کردن برام نوار قلب بچه رو گرفتن سرم زدن ولی از ترسم نداشتم سوند وصل کنن چون دکترم عمل داشت اتاق عملم شلوغ بود دوازده ظهر تازه منو بردن اتاق عمل من دیگ یازده نیم اجازه دادم سوند وصل کنن پرستارش خیلی مهربون بود واصلا سوند درد نداشت انقد میترسوندن منو بعضیا بعد با گریه از ترس رفتم اتاق عمل دکتر بیهوشی اومد امپول زد به نخاع بی حس شدم شاید باورتون نشه اونم درد نداشت خداروشکر بعد بی حس شدم کارشونو شروع کردن یکم حالت تهوع گرفتم سریع پرستار برام امپول زد بعد ساعت دوازده نیم دخترم به دنیا اومد بعد خودمو دخترم بردن ریکاوری من همین جوری میلرزیدم پرستارا هی میومدن سرم امپول میزدن ساعت سه نیم رفتم بخش تا ساعت های شش درد نداشتم چون هنوز بی حس بودم ساعت ۸ گفتن میتونی مایعات بخوری ساعت ۹ اومدن گفتن باید بلند شی با بدبختی درد بلند شدم چند قدم راه رفتم گفتن بسه به نظرم سزارین سخت ترین مرحله اش همینه بعدشم دردهام شروع شد پمپ درد نداشتم ولی هی پرستارا میمودن شیاف امپول میزدن برام تا فردا صبح که هی بهم شربت میدادن شکمم کار کنه خداروشکر کار کرد ساعت ۱۲ مرخص شدم اومدم خونه حالا داستان اینجا شروع میشه بعد چند روز شکمم قرمز میشه تا نافم دیگه رفتم دکتر گفتن این داروها امپول هارو استفاده کن اگه خوب نشی باید بستری شی چقدر گریه کردم توسل کردم خداروشکر بعد چند روز قرمزی شکمم رفت با قرص دارو امپول پماد تک خونه خوب شدم حالا فردا میخوام برم بخیه هامو بکشم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر