۵ پاسخ

خواهرم دوهفته به زایمان انقدر خندید ی لحظه حس کرد یچیزی تو شکمش کنده شد فردا صبح رفت دسشویی لک دید زنگ زدیم دکتر گفت سریع بیارین جفتش جدا شده بود و سزارینش کرد

نه بابا چیزی نمیشه

نه ربطی نداره

اینا چیزی نیس بابا من ماه نه ام یه قهقه های میزدم دست خودمم نبود همه میگفتن بند ناف میفته دور گردنش من بدتر میخندیدم کاریش هم نشد

انشالله هیچی نیست نگران نباش

سوال های مرتبط

مامان رنا مامان رنا روزهای ابتدایی تولد
مامان مهوا مامان مهوا روزهای ابتدایی تولد
مامان نینی 🩷 مامان نینی 🩷 هفته سی‌وسوم بارداری
مامان هدیه مشهد مامان هدیه مشهد هفته بیست‌وهفتم بارداری
مامان نی نی مامان نی نی هفته دوازدهم بارداری
مامان ابولفضل و دخملی مامان ابولفضل و دخملی هفته بیست‌وپنجم بارداری