۸ پاسخ

خب بچست حالیش نمیشه که اونم نینیه‌. بیشتر مراقب باش خودت

بنظرم واکنش هیجانی نشون دادی
با خواهرت و مخصوصا با بچش نباید دعوا میکردی. وقتی تو یه جمعی بچه دیگه‌ای هم هست باید چهارچشمی بچه‌هامونو بپاییم

بچه بوده از قصد نکرده ب نظرم‌خیلی بیش از اندازه حساسی تو بچه اصلا نباید بیافتی

خب اونم بچه اس

اون بچست نمیفهمه تو باید مواظب بچت میبودی

خواهر منم دقیقا همین رفتار رو داره اصلا به بچه هاش چیزی نمیگه هر کاری هم کنن به نظرم رفتار خوبی نیست باید جلوی بچه رو گرفت منم بودم همین کاری که شما کردین رو انجام می دادم

خوب کردی منم همین مشکلو دارم با خانواده شوهرم تو یه ساختمونیم خواهر شوهرم ۱۰ سالشه وای این بچه اسایش نداره اون خودشم نمیتونه جمع کنه بچه منو هی بغل میکنه یجوری خیلی بد بغل میکنه اون روز نزدیک بود بزنه زمین هیشکیم هیچی نمیگه بهش امروز یه گوجه داده بود دستش سایز گوجه یجوری بود گفتم الان همشو میکنه دهنش منم ازش گرفتم و بهش گفتم ولش کن دیگه چقد اذیتش میکنی قهر کرد رفت حالا میره به ننش میگه ولی مهم نیست به درک اگه بیوفته زمین اول من مقصر میشم و من میمونم و یه عمر پشیمونی

بی خیال اول باید مواظبت میکردی دیدی کفش دست بچه هست بنظرم ما ک بچه کوچیک داریم بایدحواسمون باشه

سوال های مرتبط

مامان مهوا مامان مهوا ۷ ماهگی
خانما یه چیزی شده لطفا اگه وقت دارین‌ بخونین‌نظر بدین حالم خیلی بده
دیشب سر شیشه دخترم‌پاده شد چون‌خیلی وقته استفاده میکنه دوماهه قراره براش شیشه جدید بگریم شوهرم‌پشت‌گوش میندازه منم چندجا رفتم‌اون‌مدلی ک‌میخوام نداشتن‌با بچه جای دورتر نمیتونم‌برم حالا دیشب تازه راه اعتاده بود بره سرکار اینجوری شد زنگ‌زدم‌بیا بریم شیشه بگیریم گفت خودم‌میگیرم منم بچه هی گریه میکرد خودمم پریود بودم حالم بد بود گریم گرفته بود بهش پیام دادم چ مدلی بگیر دیگه آورد رفت سریع بعد ک باز کردم دیدم سرشیشه ارتودنسی نیس کلا هم دخترم مدل دهانه عریض میخوره این کلاسیک بود هرچی دادم قبول نکرد و جیغ و گریه منم نشستم باهاش گریه کردم رنگ زدم شوهرم ک اینجوریه دعوا داشت ک چرا نگفتی حواست کجاس گفتم بچه گریه میکرد حواسم نبود خلاصه گفت برو سرکوچه خودت بگیر منم رفتم با بچه سرکوچه نداشت کلی راه بچه بغل رفتم تا یه سرشیشه برا همون شیشه قدیمیش پیدا کردم شوهرمم دیگه حتی زنگ نزد ک چیشد اومدم خونه یچه رو خوابوندم خودمم غذا خوردم برا اونم گذاشتم یخچال خوابیدم دیگه صبح بیدار شدم همون موقع رفت بسرون کار داشت حالا میدونم باز میخواد غر بزنه کلا ب من محل نمیداد منم اصلا چند وقته حس میکنم دوسش تدارم با کاراش دلمو میشکنه منم محلش نمیدم‌اصلا بنظرتون چیکار کنم واقعا حالم خوب نیس
امیدوارم بخونین ممنونم😘