خانما یه چیزی شده لطفا اگه وقت دارین‌ بخونین‌نظر بدین حالم خیلی بده
دیشب سر شیشه دخترم‌پاده شد چون‌خیلی وقته استفاده میکنه دوماهه قراره براش شیشه جدید بگریم شوهرم‌پشت‌گوش میندازه منم چندجا رفتم‌اون‌مدلی ک‌میخوام نداشتن‌با بچه جای دورتر نمیتونم‌برم حالا دیشب تازه راه اعتاده بود بره سرکار اینجوری شد زنگ‌زدم‌بیا بریم شیشه بگیریم گفت خودم‌میگیرم منم بچه هی گریه میکرد خودمم پریود بودم حالم بد بود گریم گرفته بود بهش پیام دادم چ مدلی بگیر دیگه آورد رفت سریع بعد ک باز کردم دیدم سرشیشه ارتودنسی نیس کلا هم دخترم مدل دهانه عریض میخوره این کلاسیک بود هرچی دادم قبول نکرد و جیغ و گریه منم نشستم باهاش گریه کردم رنگ زدم شوهرم ک اینجوریه دعوا داشت ک چرا نگفتی حواست کجاس گفتم بچه گریه میکرد حواسم نبود خلاصه گفت برو سرکوچه خودت بگیر منم رفتم با بچه سرکوچه نداشت کلی راه بچه بغل رفتم تا یه سرشیشه برا همون شیشه قدیمیش پیدا کردم شوهرمم دیگه حتی زنگ نزد ک چیشد اومدم خونه یچه رو خوابوندم خودمم غذا خوردم برا اونم گذاشتم یخچال خوابیدم دیگه صبح بیدار شدم همون موقع رفت بسرون کار داشت حالا میدونم باز میخواد غر بزنه کلا ب من محل نمیداد منم اصلا چند وقته حس میکنم دوسش تدارم با کاراش دلمو میشکنه منم محلش نمیدم‌اصلا بنظرتون چیکار کنم واقعا حالم خوب نیس
امیدوارم بخونین ممنونم😘

۹ پاسخ

این دلسردی و دعواها و کلافگی ها برا همه هست تا یه سالگی بچه هم ادامه داره...هورمونای زن به هم ریخته یه عضو جدید اومده تو زندگی قبلا فقط زن و شوهر بودن الان یکی اومده بینشون و دقیقا بینشون وایساده این واسه مرد یه جور سخته واسه زن یه جور دیگه....خود من پسر اولم تقریبا ۹ ماهش بود نصفه شبی از خونه زدم بیرون رفتم قهر
یواش یواش درست میشه کمی تحمل و صبر لازمه

عزیزم واسه همه پیش میاد ماهم سر بچه اولم سر یه چیز کوچیکی هم دعوامون میشد حوصله نداشتیم کلافه میشدیم
چون بچه که میاد یهو زندگی عوض میشه
بی خوابی گریه بچه ولی الان واسه بچه دومم اصلا اینطور نیست انگار دیگه پخته تر شدیم همدیگرو بیشتر درک میکنیم تحملمون رفته بالا،مردا هم خیلی فشار روشونه کار و مسئولیت زندگی فشار اقتصادی گرونی همش هم تو خودشون میریزن،بنظرم شوهرتو درک کن اشکال نداره کم کم ک بچه بزرگ بچه بهتر میشه زندگیتون

مامان مهوا جان، به نظرم شما هم به جای اینکه اینجا از افرادی که خودشون دلشون از صدجا پره و تخصص ندارن مشورت نگیرین که دستی دستی زندگیتون به تاراج بره
زنگ بزنید حداقل مرکز مشاوره بهزیستی اگه هزینه ی رجوع به مشاور ندارید

حق با تو هس بچه داری به حد کافی سخت و کلافه کننده هس اگه مرد هم درک نکنه سخت تر میشه ولی چه میشه کرد ادم بخاد کشش بده هم بیشتر اعصاب خودش خورد میشه همین بهتر که بی خیال باشیم

تو این اوضاع مملکت و گرفتاری مگه اعصاب برا آدم میمونه
مرد بدو بدو بیرون خونه بازم هیچی
زن هم بچه داری داغونش کرده
حالا ترکیب این دو تا میشه دعوا دلخوری از بین رفتن علاقه
اگه میدونی زحمتکشه به فکرتونه هواشو داشته باش تقریبا اکثرا این مشکلاتو دارن حالا یکی کمتر یکی بیشتر

الان تو یک زن نوشتی اینو😅

دغدغتو دوست دارم بروخداروشکر کن باز برات خریده شوهرمن باشه اصلا کاری به هیچی نداره همه ی مسعولیت خونه بامنه اره منم سرد شدم ازش خیلی وقته من زایمان کردم نه گوشت خرید بخورم نه جیگر خرید نه کاچی خوردم هیچی به هیچی ۳روز بیمارستان بودم یه غذانخرید بیاره همش غذای بیمارستان رو خوردم سیرم نمیشدم بعدبااون غذا میخواست شیرم بیاد کلا بفکر پدرومادرشه

خب عزیزم خستگی و کلافگی و بدوبدو برا زندگی همروخسته میونه اینقدر حساس نباش

ولش کن مردی ک اینجوریه بایدم محل نذاری خودتو دیگ بگیر واسش

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۱۰ ماهگی
سلام‌مامانا بیاین بگید مامان بدی عستم؟؟😭😭😭😭😭😭
پسرم از ۸صبح بیدار بود هی نق میزد هر کاری میکردم نمیخواد ساعت ۱۱ بود دیگه خوابم‌میومد عصبی شدم داد زدم چند با داد زدم‌ناشکری کردم یک لحظه دیگه حالا تکرارش نمیکنم ولی باز تو دلم گفتم دختر ناشکری نکنی یه وقت نگا پسرم کردم بهم می‌خندید گریه کردم خلاصه ساعت ۱۲ خوابونمدش ساعت ۲ک بیدار شویم سرفه میکزد و مدام نق میزد ،ساعت ۳بکد مامانم اومد سر بزنه عوضش کرد شیر بهش داد یهو مامانم بلندش کرد که آرومش بگیره آبشاری استفراغ کرد افتاد به سرفه و گریه دیگه آروم نشد بی حال شد تب کرد نوبت گرفتم دکتر شوهرم اومد ،من ساعت ۲ظهر یه تیتاب و چایی خوردم دیگه هیچی نخوردم تا الان ی چایی یک تکه کیک خوردم بردیمش دکتر گفت گلوش خلط داره و آبریزش و تب براش یه کلی دارو نوشت فقط دارم به صبح فگز‌میکنم ک گفتم من بچه بزا چیم بود همش میگم نکنه چیزیش بشه تبش زیاده و خیلی گریه میکنه سری پیش ک سرما خورد اصلا گریه نمی‌کرد تب نداشت یا حتی‌بی حال نبود چیکار کنم با عذاب وحدانم‌ از اون موقع ک اومدیم تو بغلم اصلا نمیتونم بزارمش زمین ک‌ بلند شم‌حتی شام درست کنم