۱۵ پاسخ

پسر من یک هفته ان ای سیو موند دلم طاقت نمیاورد انقدر رگ گرفتنو دستگاه بهش وصل بود هریک روزش انگار صد روز بود ولی خداروشکراون روزام تموم شد ...فقط کافیه صبور باشی زودی خوب میشه میاد بغلت🥰❤️

خوب میشه عزیزم خیلی سخته ولی ب خدا توکل کن زود مرخص میشه انشالا

سلام خوبی ابجی سخت میگذر ولی میگذره من ۸روز تو این وضعیت بودم ولی گذشت

الهی ب همین زودی ها مرخص بشه واقعا سخته
من پسرم دوماه دستگاه بود

اصلا نگران نباشیا منم کشیدم این روزارو خیلی سخت بود اما الان تو بغلمه دارم میخوابونمش خیلی درکت میکنم من دیوانه شده بودم بچمو میدیدم

خدابهت صبر بده ان شاءلله که خیلی زود بادل خوش بغلش کنی مگه چند کیلو بوده که وزنش کمه

درست میشه عزیزم
اون خدا بالاسری نگهدارشه نگران نباش

عزیزمم دقیقا درکت میکنم منم تا بچم بدینا آمد بردنش ان ایسیو م سزارین شده بودم صب بردنش تا وقتی سرپا شدم نتونستم ببینمش وقتی رفتم دیدمش دیونه شدم یه ذره بچه سرم وصل بود زرد بود به پاشم دستگاه وصل بود با همون حالش گفتن بهش شیر بده نمیشد بهش دست بزنی خیلییی بد بود ولی انشالا زود میگزرع با بچه بری خونه کلا یادت میرع 🥲😁

بخیریت و‌شادی میگذره گلم 🤲🏾

ایشالا همین روزا بغلش کنی ببری خونه نذاره بخوابی🥹😍

دختر منم پنج روز nicuبود هرساله موقع تولدش تا پنج شب میگم باید بیای تو بغل خودم تو تخت ما بخوابی چون همون اول پنج شب گرفتنت ازم ،خیلی حس بدیه ولی میگذره تحمل کن عزیزم انشالله که زودی مرخصش کنن

منم دخترم تا دو روز نیم تو ات ای سیو بود کمبود اکسیژن داشت میزفتم میدیدمش مثل شما میشدم دوس داشتم بغلش کنم ولی اونجا بود یه بار دیدم گشنشه داره دستگاه اکسیژن که دور سرشه شیشو میخوره مردم اونجا خداروشکر گذشت برای شماهم زود میگذره🥺😍

حستو میفهمم خون گریه کردم

انشالله خیلی زود به خوشی سلامتی میبریش خونه...منم سه روز تو این وضعیت بودم

قربون پاهای کوچولوت مادر

تصویر

سوال های مرتبط

مامان فراز 🫰🏻✨ مامان فراز 🫰🏻✨ روزهای ابتدایی تولد
سریع بچه رو برداشتن گذاشتن تو دستگاه و بهش اکسیژن وصل کردن من نمیدیدمش درست فکر میکردم پروسه ش همینه ولی بچم نفس کم اورده بود ، دوباره تا جفتمو کشید بیرون کلی درد کشیدم و بعدش سه تا چهارتا نخ کامل بخیه خوردم و اونجوری ک خودم حس کردم انگاری چهل تا بخیه خوردم و هنوزم نمیدونم چندتاس ، تا تموم شد و بهشون گفتم خیلی زحمت کشیدید دستتون درد نکنه واقعا مرسی ، (من بدبخت فکر میکردم مشکل از خودم بوده و اصلا به فکر اینکه دردام شروع نشده و اینا کاربلد نبودن نبود تشکر کردم ) بعد دیگه از تخت اومدم پایین رو یه تخت دیگه خوابیدم گفتن بچه باید بره ان ای سیو گفتم چی ؟! چرا ؟! بچم مگه چشه ؟! گفتن عزیزم ان ای سیو اصلا اونجوری که فکرشو میکنید نیست و براتون بزرگش کردن و اتفاقا برای بچه خوبه و فلان ، حتی ماما همراهم بنده خدا با دکتر اطفال هم هماهنگ کرده بود پشت در منتظر بود که همین که بچه رو گذاشتن تو دستگاه به سرعت برق اومد بچه رو چک کرد و رفت ، بچم اکسیژن کم آورده بود و یکم اب خورده بود که دکتر اطفال ساکشن کرد براش و رفت ، بعد ماما همراهم بهم گفت عزیزم باید چکت کنم یکم تحمل کن ببینم بخیه هات خوب باشه گفتم نه تورو خدا نه گفت نمیشه بخدا باید چک کنم ، چک کرد و بعدش نفس بچم خوب شد اوردن شیر دادم گفتم بچم خوبه ؟ میگفتن اره چند بار رفتن اومدن و اکسیژنشو تنظیم کردن تا خوب شد و گفتن دیگه لازم نیس بره دستگاه