من موندم چرا خدا خودکشیو گناه خیلی بدی میدونه و کسی که اینکارو میکنه رو به شدت اون دنیا مجازات میکنه چرا یه غمی رو میده که ادم نتونه تحملش کنه که مجبور به خودکشی بشه چرااااااا گاهی وقتا تنها راه نجات رفتنه که اونم از ادم گرفته وقتی نه راه پس داری نه پیش چرا آدم باید مجبور به گذروندن راهی باشه که خستش کرده که توانشو بریده چراااااا چرا باید راهیو بریم که دوسش نداریم چرا با ادما حداقل معامله نمیکنه بابا من حاظرم داراییمو بدم بچم خوب بشه یه بار بدون غصه خوردن بغلش کنم باید بچه های همسنشک ببینم راه میرن چهار دست و پا میرن فهم دارن درک دارن مامانشونو میشناسن تا یه ذره از بچه هاشون دور میشن میزنن زیر گریه دستاشونت دراز میکنن تا مامانشون یا باباشون بغلشون کنه چرا من باید حسرت این چیزلی ساده به دلم بمونهههههه چرا اخهههههه چرا با رورویکش راه نره واسه اسباب بازیاش کنجکاوی نکنه با چیزی بازی نکنه در عوضش بچه دختر خالم اینکارو بکنه گریه کنه که بزارنش تو رورویک بچم گریه کنه اسباب بازی میخواد چرااااااااا چرا بچه من نباید خوب باشه که از اسباب بازیاش مراقبت کنه و تا دست کسی دیدشون جیغ بزنه که بدش به خودم اون ماله منه چراااااااااااااااااا اگه الان داعش بیاد تیکه تیکم کنه وایم اسون تر میگذره تا اینکه از هم پاشیدن سلولای بدنمو احساس کنمممم اوووف خدااااا اوووووووف💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔
دادم خفهههه میشممممم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

۲۰ پاسخ

🥹🥹🥹🥹الهی خدا به آقا پسرت سلامتی بده ،الهی خدا به قلب مامانشم آرامش بده نمیدونم‌چی بگم عزیزم ولی قلبم هزار تیکه شده برات ،خدا هیچ مادریو با بچه اش امتحان نکنه ،درکت میکنم عزیزم

امشب منم کلی گریه کردم هزارتا چرا اومد تو ذهنم همش گفتم چرا بچم اینجور شد چرا دو تا بچه تو یه خانواده دنیا بیان این اینجوری اون همه چیش عالی ای خدا دق کردیم صدامونو بشنو😭😭😭

قربون دله شكستت…ايشالا معجزه ي خدارو تو زندگيت ببيني 💔

واقعا سخته . چی بگم .
یکی رو می‌دهی صد ناز و نعمت
یکی را نان جو آلوده در خون 😔

خیلی سخته حق داری 😪😔😔

با هر کلمت اشک ریختم 💔هعی

اشکم دراومد...چی‌بگم از غصه ت کم شه خواهر...بسپر به امام رضا ببین صلاحت چیه..شایددلت آروم‌ بگیره...

عزیزم به نظرم تا برج 4 هم صبر کن و به خدا اطمینان داشته باش و دعا کن لااقل درمان داشته باشه انشالله که خدا شفا میده

😔😔😔😔😔😭

میفهمم چی میگی زهرا چون من همه این روزای تورو پارسال گذروندم و پسر من الان از پسرشما بزرکتره خیلی سخته وقتی همه این حسرت های ساده شاید به چشم مادرای دیگه نیاد و هیچکس درد مارو درک نمیکنه نمیخوام سوءتفاهم پیش بیاد به بقیه ها نه اصلا می‌خوام بگم هرچه قدر بگیم دردمون رو ولی باز عمق وجود مارو نمی‌فهمه همه میگن قوی باش امید میدن دلداری میدن اینا همه درست ولی واقعا آدم تا به این نقطه نرسه حرف مارو متوجه نمیشه واقعا عمق زخم مارو نمیبینن نمی‌دونم چی بگم فقط از خدا می‌خوام بهت توان قدرت صبر بزرگ بده چون فقط ما مامانا الان همه توان بچه هامون هستیم تازه الان پسر من که وضعیت و شرایط جسمیش و بیماریش خیلی بدتر از بقیه بچه هاست نه چشماش میبینه نه گردن گرفته بدن شل بی‌حال فقط وضعیت خوابیده داره تشنج داره این بیماریش قلب مغز چشم هاش رو آسیب زده دیگه الان گردن گرفتن بچه من برام مهم نیست الان دیگه وضعیت من وبچم اینقدر به هم پیچیده اس که دیگه گردن نگرفتن شناختن همین چیزهایی که میگی به چشم نمیاد قلبش از کار نیوفته بتونه نفس بکشه زنده بمونه من که خیلی وضعیت بچم پیچیده و سخت تره منم خستم چی بگم داغون نابود خسته هیچی الان نمیتونه مادرد کشیده هارو آروم کنه 💔

خودت با اسباب بازی هاش بازی کن اونم میاد پیشت
خودت ٤ دست پا جلوش راه برو

نگران نباش بعضی بچه ها شاید تپل دیرتر پيشرفت دارن اما بعدا باهوشتر از بقیه آن مثل بچه خواهرم الان ١٢ سالش عالیه درس و...اما تا ١ سال و ٣ماه راه نرفت

قربونت تو الان پناه اون بچه ای این که نمیتونه بیان کنه چیزیو عوض نمیکنه تو دل کوچیکش دوس نداره یه لحظه اش جدا بشی خیلی سخته حق داری ناراحت باشی ولی تو تکیه گاه گل پسرتی شک نکن

عزیزم درکت میکنم دختر منم همینطوریه😭😭😭😭 دکترا چی میگن.!

😔😔😔😔😔

خدا بهت صبر و آرامش بده گلم 😔

الهی قربونت دل قشنگت برم خدا ایشالله تو این روز به محمد مهدی عزیزم نگاه کنه

😭😭😭😭عزیزم باید قویتر باشی.
همه بلدن تو‌ شرایط سخت غصه بخورن ولی اینکه الان کم‌نیاری و ادامه بدی تو رو از ادم های ضعیف جدا میکنه....
همیشه برای محمد مهدی قشنگمون دعا میکن.

عزیزم خدا بزرگه ،انشاءالله به حق همین روز عزیز بچه شماهم خوب میشه🤲🥲
خدا نگای دل شکستت کنه بچت خوبه بشه ،ناراحت شدم با حرفات😔

عزیزم تو مادری خیلییی سخته ولی هر کسی یه جوری تو زندگی امتحان میشه زندگی اسمش روشه دارالمکافات برای همه به یه نحوی سخت میگذره
به نظرم فقط میتونیم قوی بمونیم و ادامه بدیم

سوال های مرتبط

مامان سامیار مامان سامیار ۱۱ ماهگی
سلام خوبین
سامیار الان تو سنی هستش که فقط با من پدرش یا نهایت عمو و خاله و اینا ارتباط میگیره و دوستشون داره ینی فقط با خانواده خودمو همسرم اوکیه و گریه نمیکنه
ولی وقتی آدمای دیگ بخصوص مردا رو میبینه دیوونه میشه باز به مرور تو مهمونی تا پایان مهمونی با خانوما ارتباط میگیره و میره بغلشون ولی با مردا نه
امشبم خاله ی همسرم شام دعوت کرده همه جمعن من چیکار کنم با این بچه.مخصوصا که دایی شوهرم خیلی میاد سمت سامیار اینم وحشتناک از اون میترسه و منو سفت بغل میکنه جیغ میزنه نفس نفس میزنه اونم همش از دور با این حرف میزنه این بدتر گریه میکنه
تا جایی که میتونم رفت و آمدم رو حذف کردم تا بچم یه کم بزرگ تر شه بتونه از خودش دفاع کنه ولی دیگ وقتایی که دعوت میکنن نمیشه نرم
چیکار کنم امشبو راحت بگذرونم
بعد مثلا مادرشوهرم یا زندایی شوهرم بچه رو از من میگیرن که ببرن پیش اون بگن که ببین این فلانیه تو رو دوست داره بچه دیوونه میشه من سریع ازشون میگیرم اوناهم منظوری ندارند ولی خب وقتی بچه اینجوریه نباید اینکارو کنن هرچقدرم محترمانه میگم انگار نه انگار یه دور بچه رو گریه میندازن بعد میدن به خودم😐