۹ پاسخ

دختر منم اینجوریه.خوبه ک خوشت میاد یکی مدام اویزونت باشه دنبالت باشه

اتفاقا سلین وقتی میره پیش باباش براش میخنده خیلی کیف میکنم
دیروز خونه خواهرم بودم بعد چند ساعت شوهرم اومد دنبالمون یه جوری با عشق نگاش کردو خودشو لوس کرد براش قند تو دلم آب شد
خوشحال باش خواهرمن
راستی تو سن دخترت همشون اینجورین

عزیزم یکی از بحران های این سن همینه . حالا کم کم درست میشه تا ۳ سالگی. از ۳ سالگی لجبازی میکنه .

حساس نباش عزیزم دخترم منم اینجوریه از قبل عید مثل چسب دوقلو به باباش چسبیده حتی گریه میکنه بغل باباش اروم میشه منم فقط میخندم گاهی ناراحت میشم ولی نشون نمیدم

بعضی ازبچه ها اینجورین دیگ پسر منم از اول همینه دیگ ول کردم چیکارکنم اینم اینجوریه ، نمونش همین امروز تا مامانمو دید دیگ بغل من نیومد تازه منو میدید گریه هم میکرد مام وسط مهمونی بودیم همه میگفتن عه چ جالب مامان بزرگشو بیشتر دوس داره😐

عزیزم یه چیزی،اونا چیکارا میکنن که تو انجام نمیدی اینو پیدا کن
من داره اوضام بهتر میشه شکر خدا

پسر منم همینه بابا 😅😅😅
به همههههه میچسبه بجز من😐😐😐

تاپیک منو خوندی؟

سلام گلم این چه حرفیه بچه ی یکساله احساسش کو

سوال های مرتبط

مامان لی لی مامان لی لی ۱۳ ماهگی
مامان kiyan🩵sogand🩷 مامان kiyan🩵sogand🩷 ۱۳ ماهگی
یه روزهایی به چیزهایی به چیز هایی حرص خوردم و ناراحت شدم که اصلااااا مهم نبوده و نباید اینطور بودم ، چه روزهای خوشی داشتم ولی نمی‌دونستم ،یه روزی فکر میکردم خوشبخت ترینم چون یه خانواده سالم دارم ولی الان چی دخترم جلو چشمام داره سوراخ سوراخ میشه و من هیچ کاری نمیتونم بکنم دلم پره جوری که از چشمام میخواد بریزه بیرون بغض پر شده گلوم آخه چرا بچه من دردی بگیره که هیچ ربطی به هیچکدوممون ندارم ،چند روزه خودمو نگه داشتم که گریه نکنم چون مامانم پیشمه همش چشمش به حرکات و چشمای منه نمیتونم گریه کنم ولی امروز خیلییییییی پر شدم چشام خود به خود اشک می‌ریزه و من سریع خودمو جمع و جور میکنم که مامانم نبینه خدایا حکمتتو شکر ولی التماست میکنم دخترمو خوب کن خدایاااااا موقتی باشه برای دخترم این چند روز همه رو قسم دادم نمیدونم دیگه چیکار کنم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭❤️‍🩹❤️‍🩹❤️‍🩹💔💔💔💔💔💔💔💔😔😔😔😔😔😔😔😞😞😞😞😞😞😞😞




بارداری و زایمان و فرزند پروری و غربالگری نوزادان
مامان مهراب مامان مهراب ۱۶ ماهگی
سلام میخوام در مورد یه اشتباهی که یه سری مامانا میکنن و حتی قدیمی ها هم خیلی انجام میدادن.این که یواشکی بیرون برن بچه نبینه برن قائم بشن بچه بهونشون رو نگیره که پیش بقیه بند بشه و این نظرشون بود مادر باید یواشکی قائم بشه .خب من از اول بچگی مهراب همیشه بهش میگفتم مهراب من میرم دستشویی برمیگردم من میرم تو آشپزخونه غذای شمارو بزارم برمیگردم سعی هم می‌کردم زود بیام بیرون که بدونه من برگشتم و ناراحت نشه همینجوری برای انجام تک تک کارام بهش توضیح دادم که بدونه حتی مادر شوهرم یا مامانم میگفتن یواشکی برو بیرون بهونت رو نگیره میگفتم نه با هم خدافظی میکنیم و بهش میگم دارم میرم بیرون .چون الان دستشویی میرم شاید پشت در میشینه در میزنه ولی خب بازی هم میکنه تا من بیام بیرون ولی گریه و بی قراری نمیکنه مگر اینکه خوابش بیاد یا گشنه باشه.همیشه با بچتون حرف بزنید بزارید هرکاری میخواید بکنید رو بدونه تا کمتر اذیتتون کنه.یا من میگفتن بهم ببرش داخل دستشویی با خودت اینکار از نظر من اشتباهه که هرجایی میرم با خودم ببرمش.چون باید بدونه یه جاهایی نمیشه ببرمش و براش توضیح میدم و میگم که زودی میام یا حموم میخوام ببرمش میگم من میرم تو حموم بعد بابایی لباست رو در میاره و شما میای شلپ شلپ آب بازی کنی.شما نظراتتون رو بگید بدونم
مامان جوجه طلائی👼🏻🩵 مامان جوجه طلائی👼🏻🩵 ۱۴ ماهگی
یه درد و دل مادرانه ❤️دلم خیییلی برای بچه م میسوزه😞برای خودمم همینطور . هرکاری از دستم بر میاد براش میکنم گاهی همش تو بغلم نگهش میدارم که مبادا بذارم زمین گریه ش در بیاد. دوماهه همسرم رو ندیدم و با پسرم تو خونه تنهاییم ، غذا نمیتونم بپزم ،فقط چیزای دم دستی و ساده که چی؟؟ که فقط پسرم گریه نکنه، نق هاش ادامه دار نشه ، تمام روزو فقط باهاش سروکله بزنم . روزا رو که با فروپاشی روزانه به شب میرسونم میشینم همش گریه میکنم. اینم اضافه کنم من اصلا نه بچه مو دعوا میکنم نه میزنمش(خدا نکنه بزنم). فقط میریزم تو خودم ، نفس عمیق میکشم، دندونامو فشار میدم از حرص و خیییلی دیگه طاقت نیارم فقط با صدای بلند میگم«خدایااااااا😭😭» که همینم پسرم چون میترسه گریه میکنه 😞 بعدم همش عذاب وجدان شدید دارم و حس میکنم بدترین مادر روی زمینم یا حس میکنم از پسش برنیومدم . تصمیم گرفتم خونه نشین بشم و جایی نرم بسکی میگن بچه تو پررو کردی از بس دعواش نمیکنی ماهم بچه بزرگ کردیم دعوا میکردیم که پررو و شیطون نشن و... 😞 نمیدونم چی درسته چی غلطه . اینارم فقط نوشتم تخلیه بشم و به یادگار اینجا بمونه . جمعه ۱۶ خرداد ۱۴۰۴