۷ پاسخ

تو تاپیکای اول من کامل توضیح دادم

نکنید این کارارو غم از این بیشتر که مادرم تو بارداریم فوت کرد پدر هم ندارم تک فرزندم هستم خاله عمو دایی هم ندارم همسرمم خانوادش ایران نیستن زیاد و من فقط خودمم با همسرم اصلا نمیدونیم میتونیم یا نه من میدونم لحظه ای بچمو بدن بهم دنیا رو سرم خراب میشه چون این بچه ارزویه مادرم بود ولی ماها قبول کردیم که زندگی کنیم و مادر شیم قرار نیست من بخاطر بچم خودم رو فراموش کنم ولی قرارم نیست بخاطر خودم به بچه اسیب بزنم تمام این استرس هاو ناراحتی ها به بچه منتقل میشه و بزرگ بشه یه بچه عصبی بار میاد اگه نمیتونی واقعا خودتو کنترل کنی شیر خشک بده بهش

تحمل کن عزیزم....منم همینطورم. یهو. بردنم اتاق عمل تو ۳۳ هفته...انگاری غم دارم

منم استرس و فشارو افسردگی گرفتم چون یهو بردنم اتاق عمل،رفتم بیمارستان قلب قرص فشار بهم دادن الان دوسه روزه قابل کنترله برای استرسم آسنترا دادن مجبورم بخورم .

عزیزم چرا افسردگی؟درسته شرایطت تغیر کرده سخت شده ولی از این روزا لذت ببر بیخودی قرص استفاده نکن عادت میکنی سعی کن رو خودت کار کنی و بچه خوابه کتاب بخوبی

من از الان دچارش شدم
فلوکستین دیده بودم تو بارداری هم میخورن به دکترم گفتم بهم بده
گفت صبوری کن بعد زایمان مصرفشو شروع کن که هیچ دلواپسی برای نی نی نداشته باشی

گلم خب برو دکتر مغز و عصاب
من رفتم اسنترا و الانزاپین داد بهم گفت تو شیر دهی هم مجازه

سوال های مرتبط

مامان عدنان مامان عدنان روزهای ابتدایی تولد
مامان آبنبات مامان آبنبات ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی 👶🏻🗣️
سخت بود،۳۹ هفته و سه روز زایمان کردم
شب یک ساعت رفتم پیاده روی و بعدش رفتم دوش آب گرم گرفتم و زیر دوش یکم اسکات زدم،بعد حموم کم کم دردام شروع شد ولی شدید نبود تحمل کردم تا ساعت ۴ که خیلی شدید شد،بین دردام ۵ دقیقه بود که رفتم بیمارستان ،دیگه اونجا خیلییی دردم زیاد بود معاینه کردن ۵ سانت باز بودم ،بعد دیگه هی شدیدتر میشد طوری که میگفتم خدایا فقط بگذره من نه راه پس دارم نه راه پیش،دردش وحشتناک بود واقعا،تو وان آب گرم رفتم واقعا تاثیر داشت،موقعی که درد داشتم کمرمو قر میدادم تاثیر داشت یکم خوب بود،
دیگه ۸.۹سانت که باز شدم میگفتن زور بزن که مدفوع کنی و سر بچه بیاد،بعد که سر بچه رو دیدن بردنم تو یه اتاق دیگه و اونجا برش زدن که سر بچه بیاد بیرون،قشنگ مردم و زنده شدم،بعد که بخیه زدن من کامل بی حس نبودم حتی دوبار هم سوزن بی حسی زدن بازم حس میکردم و خیلی درد کشیدم موقعی که بخیه میزد،دیگه بعد که بچه دنیا اومد بردنم اتاق ریکاوری ،جای بخیه م و مقعدم چون زور زده بودم خیلی درد میکرد،قرص مسکن و شیاف استفاده کردم یه ذره بهتر شدم ولی الان هنوز جای بخیه م درد میکنه اصلا نمی‌تونم بشینم ،دکتر هم گفت تا ۵.۶روز اصلا نشین حتی خوابیده به بچه شیر بده
خیلی خیلی سخت بود ولی فدای سر بچه‌م،دور سرش بگردم هر دردی رو بخاطرش تحمل میکنم،الان که بغلش میگیرم فقط خداروشکر میکنم که چنین هدیه باارزشی بهمون داده🥹❤️