۷ پاسخ

اینه.

تصویر

دکتر هانیه حائری

عزیزم میشه دکتر دندونپزشک و معرفی کنی

ببین ب طور کلی بهت بگم بچه به هرکسی جز مادرش که براش وقت بذاره بازی کنه وابسته و علاقمند میشه؛ تو بازی باهاش مثل یه بچه رفتار کنه باهم بدو بدو کنن، دنبال بازی، خاله بازی با وسایل آشپزی و عروسک ها، نمایش عروسکی(به جای عروسک ها صحبت کردن، راه بردن، جان دادن بهشون)، کلا هرچی ک دخترتون دوست داره، همونو بره در کنارش باهاش وقت بگذرونه.
اولش شاید بچه نخواد پس بزنه ولی بعدش که ببینه یه همبازی خوب داره حتما همراهش میشه!
گاهی هم شما خودتو سرگرم کاری بکن و بگو نمیتونم با پدرش وقت بگذرونه

خدا بهت ببخشتشون همسر من میخواد با دخترم ارتباط بگیره ولی هر بار که بهش نزدیک تر میشه به جای این که این ارتباط پدر و دختری بهتر بشه بدتر میشه واقعا کلافم اصلاذبلد نی چه جوری با بچه راه بیاد

داداش من دختر داره
حتی خاله بازی چیه اسمش مامان بازی هم میکنن
شبها حتماً داداشم باید برا بچه داستان بخونه تا بخوابه بچه ،
کفشاش داداشم باید پاش کنه
بیرون تو بغل داداشمه
ساک لباس بچه دست داداشمه
خلاصه نگم برات خواهر ،
این پسر یکی یه دونه تو پر قو مادرم بزرگش کرد نور چشمی خونه بود
الان تو خونش ظرف می‌شوره
بعد شوهر من پا رو پاش دستور میده و نیش میزنه و ایراد میگیره انتر 🤯

بازی کردن این ایام که تعطیل بود روزی یکی دو ساعت بردش پارک در واقع تا وقت کنه میبردش بیرون خیلی هم بهش ابراز علاقه میکنه دخترمم خیای بهش وابسته س طوری که همسرم میره بیرون گریه میکنه

سوال های مرتبط

مامان ریحانه وسمانه مامان ریحانه وسمانه ۴ سالگی
مامان آرن و الا مامان آرن و الا ۳ سالگی
سلام خانوم ها من خواهرشوهرم یه پسر داره که الان نه سال داره قبلا که پنج یا شیش سالش بود اصلا نمیتونست تو موقعیت ها از خودش و وسایلش دفاع کنه و همیشه تو جمع دوستانه ، دوستاش ازش سواستفاده میکردن ، مثلا دوچرخه اش میگرفتن باهاش بازی میکردن اما اسباب بازی هاشون اصلا بهش نمیدادن ، خوهرشوهرم هم خییلی از این بابت ناراحت بود کلا شروع کرد بهش یاد دادن که نباید وسایلت هات بدی کسی ، وقتی پسرم یک ساله بود ، اصلا به کسی اجازه نمی‌داد که به پتو و وسایلش نزدیک بشن ، بعد هیییی خواهرشوهرم پسرش علیه پسرم می‌کرد، ببین آرن نمیده تو هم نده، خلاصه خیییلی رابطه اشون بد شده بود ،جوری که اصلا نمی‌رفتم خونه مادرشوهرم( خواهرشوهرم طلاق گرفتن و با مادرش زندگی میکنه) اما پسرم خیلی عمه و پسر عمه اش دوس داره ، همش دوس داره بره پیششون ، اما هر وقت میره چه پسرش خونه باشه چه نباشه ، اسباب بازی هاش از پسرم قائم میکنه ، یا مثلا ماشینش رو کمد باشه ، و پسرم داره میبینه که رو کمد ماشین هست میگه نه ماشین نداریم هییی بچهدام میگه عمه نیگا اینجاست ، هی اون اصرار میکنه چیزی رو کمد نیست ، خلاصه من اصلا پام اونجا نمیزارم از دست خودش و پسرش اما خانوم همیشه آخر هفته پسرش می‌فرسته خونه ام ، بنظرتون واکنشی باید چه جوری باشه