۸ پاسخ

نمیدونم شرایطت چجوره
سعی کن یک ش بری خونه مادرت
یک روز خواهرت خونه هستی از شوهرت کمک بخواه
صبح تا شب بمون هم بهت کمک میکنن تو بچه داری هم دلت باز میشه
تو خونه تنها در از جون آدم دیوونه میشه
حدودا همین روزهای بچم بود داشتم دق میکردم
از صبح ک شوهرم میرفت سرکار رفتم خونه خواهرم موندم تا شب ک اومد دنبالم
انگار ی مسافرت یک هفته ای رفته بودم از بس تو خونه مونده بودم 😂

من جمعه بچه رو دادم دست شوهرم نشستم یک ساعت تمام گریه کردم تا اخر شب هرکی اسمم صدا میزد فقط گریه میکردم

منم تا ۱ماهگیش اون همه دوسش نداشتم عادیه حس میکردم ازادیمو گرفته الان که ۲ماهش شده بهم میخنده قند تو دلم اب میشه

درکت میکنم خیلی سخته من تازه دارم بهش عادت میکنم
باور میکنی هیچ حسی به دخترم نداشتم همش گریه میکردم نمیخاستمش زندگی قبلیمو میخاستم راحتیمو اسایشمو
خیلی سختم بود
ولی الان خیلی دوسش دارم وقتی میخابه دلم براش تنگ میشه کاراشو با عشق میکنم الان

منم اینجوری بودم اوایل الان بهتر شدم خداروشکر

خب طبیعیه
الان خیلی کوچولوعه
بزرگتر شه انقد شیرین میشه حتی پیشتم بخوابه دلت براش تنگ میشه

عزیزم مراکز بهداشت روانشناس دارن رایگان هست یا یه مبلغ کمی داره ویزیتش. حتما برو پیش مشاور یه آدم کار بلد باید کمکت کنه اینجا تجربه مون رو میگیم اما کارشناس که نیستیم، گناه داره بچه فقط کار نیست محبتم میخواد

همسرت باید کمکت کنه همراش گاهی وقتا برو بیرون تا میتونی استراحت کن

سوال های مرتبط