دوستان سلام اگه میشه چند ثانیه وقت بزارید ثواب داره


خدااززشوهرم نگذره اخد استرس بما داد پسرم نمی‌دونم چرا لکنت گرفته مثلا مممامان گشنمه یا کلمه بعدی میگه واس سومی دوباره لکنت ببرم دکتر ماه پیش ذلیل مرده شوهرم می‌خاست شیشهای مادرم بشکونه پسرمم تو ماشین منم نبودم همش می‌خاست پیاده بشه پسرم با گریه می‌گفت بابا بشین ماشین نرو نرو ترسیده همش فکر میکنم از اونه ....
دعا کنید گرفتار بشه بازم بیوفته زندان نمی‌دونید تودلم چی میگذره کسی بچش اینطوری بوده خیلی داد می‌زنیم کلا منم یوقتا داد کم میزنم تو هزار تا هشدار صحبت ولی ازمن نمیترسه شوهرم دوسش داره ولی توی ویرانه دیونه خونه بزرگ شده بعد روزیک شوهرم خرابی خواهر شوهرم گرفت وقتی داشتن دوا میکردن پسرم اونجا بوده ولی اونموقع استرس وترس نداشت زود رسوندن پیش من ازتون جریان ۷ ماهه میگذره ینی اون مونده تو سرش ترو خدا کمک کنید ....😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

۷ پاسخ

هرچی شده با روانشناس کودک صحبت کنید

بیشتر بزارپسرت توخونه باخودت باشه نزارهمراه پدرش بره

هرچه سریع تر جلسات گفتار درمانی رو شروع کنید یکسال زمان میبره تا تثببت شه

عزیزم استرس خیلی موثرهدبرای لکنت زبان
چرا وقتی می دونید سعی نمی کنید رفتارتون و درست کنید و خشم‌رو مدیریت
لکنت زبان با گفتار درمانی درست میشه ولی در کنارش محبت هم باید باشه
این دعواها ن تنها الان بلکه در طولانی مدت روی روان و روح بچه شما اثر داره خواهش میکنم سعی کنید هم خودتون و هم شوهرتون بیشتر مراقب خشم و رفتار های هیجانی تون باشید

بیشتر بهش محبت کن تا امکان پیش خودت بمونه از استرس دورش کن بعد با ی روانشناس کودک مشورت کن

عزیزم پسرت ترسیده یعنی یه نوع شوک وارد شده حتما پیگیر باش

از اینجور فضا ها دورش کن، بیشتر بغلش کن بهش آرامش میده، با صدای آروم باهاش صحبت کن براش ترانه های کودکانه بذار ، باهم کاردستی درست کنین
و حتماحتما ببرش گفتار درمان

سوال های مرتبط

مامان سامی مامان سامی هفته بیست‌ویکم بارداری
مامان فندق مامان فندق ۴ سالگی
سلام خانما یک نظر خواهی می‌خوام ازتون
من یک پسر ن دیک چهارسال دارم که خیلی شیطونه و جدا از شر و شیطون بودنش خیلی هم دست به زن داره بعد اینکه هروقت میریم مهمونی بچه ها بی که هستن اونجا رو میزنه همه ناراحتن از دستش هرچقدم باهاش صحبت میکنم اصلا متوجه نمیشه میگه ببخشید ولی دوباره به کارش ادامه میده وقتی هم جلوشو میگیرم خودمو میزنه این چند روز همش عید دیدنی رفتیم وچون دیگه خیلی اذیت کرد گفتم دیگه جایی نمیرم تا مادرشوهرش دیشب اصرار کرد بیا چرا بچه رو قایم میکنی بچه گناه داره منم گفتم پس دیر میام واسه افطار نمیام دیشب رفتم خونه خاله شوهرم و اینکه پسرم با توپ زد تو چشم یک از بچه های فامیل بعد اون بچه هم زد تو کمر پسرم منم گفتم باشه مشکی نیست زده خورده دوباره آخر شب دست یکی دیگه از بچه های فامیل رو کرد لای در و گاز گرفت ماهم وقتی داشتیم می رفتیم گفتم مامان برو بوسش کن عذر خواهی کن ازش بچه منم رفت جلو بوسش کنه اون بچه هم زد تو گوشش منم دوباره گفتم باشه مشکلی نیست نمیشه همش بچه من بزنه باید بفهمه که وقتی میزنی پس میزنن و اینکه از اون طرف باید عذر خواهی یاد بگیره حالا مادرشوهر م میگه چرا گذاشته بره معذرت خواهی کنه گور باباش که کتک خورده به درک چرا نوه من رو زدن بنظر شما من دارم اشتباه میکنم یا مادرشوهرم