۱۵ پاسخ

عزیزم هیدروکورتیزون کورتون داره سرخود نزن ب چشم حساسه

چشم حساسع الکی چیزی نزن ببر دکتر

ببین عزیزم ببرش دکتر امروز
حتی یه دکتر عمومی
چون چشم خیلی حساسه واین پماد هم برای چشم شاید خوب نباشه سرخود
درسته قبلا استفاده کردی
ولی الانم یه پزشک ببینه بد نیست

عزیزم اینکارو نکن به چشم هرچیزی نمیشه زد
بعد این انگار چیزی نیشش زده ببر درمانگاه

حتمادکترببرمن چشمم بدترشدرفتم عفونت کرده بود

سلام عزیزم ببرش دکتر دو تا قطره بهش میده سریع خوب میشه

حتما ببر دکتر چون چشم حساسع

خواهر من ببر دکتر ،خطرناکه چشم عضو حساسیه،سرخود چیزی نزن بلندشو همین الان ببرش دکتر

من پسرم دو هفته پیش بیدار سد اینجور شده بود بردم دکتر یه پماد چشمی بتامتازون داد یه شربت هیدروکسی زین
البته آزمایش هم هم از شب هم فردا ظهر ازش گرفتن

سلام ببرش اورژانس بیمارستان
دارو میدند خوب میشه

هیدروکورتیزون بخ چشم نزن ببرش دکتر

من بچم دو ماهه بود لپش همش قرمز بود با اینکه دکتر پماد کورتون دار براش نوشت نزدم براش تو چطور پماد کورتون دار به چشم به جای به این حساسی میزنی واقعا دل نترسی داری ببر دکتر چشم قطره و پماد مخصوص به خودشو داره دکتر تشخیص میده چه نوعی به درد مشکل چشم بچه شما میخوره اصلا سرخود دارو نده مخصوصا برای چشم ببخش زیاد صحبت کردم

عزیزم ببرش دکتر چشم حساسع نمیشع سرخود درمان کرد

شربت سیتریزین بده خوب میشه

وای ببرش دکتر تاپیک منو بخون ی ذره چشمم و م ک ده دارم میمیرم دیگ این بچه

سوال های مرتبط

مامان عشقام مامان عشقام ۵ سالگی
یه چیزی تو زندگیم داره از پا درم میاره چشم زخم و اعقاد بهش ذوق بچهامو نمیتونم کنم میترسم چشم بخورن عکسشونو یااز خوشیام نمیتونم جایی بذارم اطرافیانم هم چندتاهستن میان خونم میرن من تا مدت ها درگیرمیشم بایه چیزی باعث اعتقادم بهش شده از طرفیم باز وقتی میان نمیتونم خودمو قانع کنم خونموبچهام برق نزنن و غذاو میوه تزیینو همه چی سرجاشو تکمیل نباشه جلومهمون بعد خودمم مثلا میگم خونمو عوض کنم وسایل خونمو عوض کنم از هموناکه گفتم تو اطرافیان نزدیکمن انقدر میترسم که میگم نکنه اگه فلانکارو کنم چشم و اه اونا باعث چیز بدی بشه اصلاامیدو انگیزم نسبت به هرکاریو از دست دادم از بابت چشم زخم دوتا تیکه لباس شیک و گرونم میگیرم انقدربه چشمشون میادجلوخودم یه بار گفتن خوشبحالش خوب برای خودش میگردهومیخره قشنگ چندوقت اتفاقای بدپشت هم برام افتاد خیلی میترسم همش ونیکادو ذکر میگم از حدیث امام صادق بازم میترسم نمیدونم چکار کنم بعد ادما اکثرا انگیزشون برای پیشرفت نشون دادن شایستگیشون به دیگرانه اما من اگه بخوام چیزی به دیگران نشون بدمم میترسم و هیچ انگیزه و امیدی ندارم چکارکنم