۶ پاسخ

خوب عزیزم این خیلی طبیعیه درسته خانواده ات هستن اما برابچه که ندیده اونارو غریبه هست

دختره منم همینه

خب چرا انقدر دیر به دیر میری کاملا طبیعیه براش مثل غریبه ها هستن خب

ببرش کلاس های مادر کودک اجتماعی شه

کاملا طبیعی هست نمی‌شناسه خوب عزیزم بیچاره

پسر منم قریبع ببینه بغلش نمیره گریه می‌کنه بعد واکسن هم حساس میشن یکم آیهان همش الکی میگه اوف شدم تا ی کوچولو چیزیش بشه دستش جایی بخوره گریه می‌کنه میگه اوف بوس کن

سوال های مرتبط

مامان پسرم مامان پسرم ۱ سالگی
سلام مامانا خوبین؟ اومدم تجربم در مورد واکسن ۱۸ ماهگی رو باهاتون به اشتراک بذارم
اول اینکه این واکسن یه واکسن ۳ گانه هستش یکی به صورت خوراکی دوتای دیگه به دستو پا تزریق میشن در مورد پسر من که اینطور بود چون شنیدم میگن اگه بچه لاغر باشه بجای دست به پا میزنن دوم اینکه حدسم اینه که اگه بچه هاتون واکسن ۶ ماهگی واسشون سخت بود احتمال اینکه این واکسن واسشون راحت باشه خیلی زیاده برخلاف گفته خیلیا این واکسن برای پسرم خیلی راحت بود در حدی که روز اول تبش با استا کنترل شد روز دوم و سومم تب نداشت فقط تنها مشکلمون درد پاش و لنگ زدنش بود که اونم شکر خدا حل شد سوم اینکه پاش روز سوم یه کوچولو قرمز شد روز چهارم خودش رفت این تموم چیزی بود که میدونستم گفتم تا استرس واکسنو نداشته باشین چون خودم یه ماه قبلش استرس داشتم اینجا میدیدم که میگفتن خیلی سخته ولی راحت بود البته یادتون باشه بچه با بچه فرق داره امیدوارم واستون مفید بوده باشه و همه بچه ها سالم و سر حال باشن ❤️🙏🏻
مامان 🌺فاطمه خانم🌺 مامان 🌺فاطمه خانم🌺 ۱ سالگی
⛔️تجربه ی منو دخترم از واکسن ۱۸ ماهگی⛔️
.


سلام مامانای گل اومدم امشب بعد از ۵ روز تجربمون از واکسن ۱۸ ماهگی رو براتون بگم
موقع تزریق واکسن چون بچه ها بزرگ شدنو هوشیار شدن باهاشون صحبت کنید و بهشون بگید واکسن برامون چقدر مفیده بهشون دلگرمی بدید و قوربون صدقشون برید تا مرحله ی تزریق واکسن خیلی بهتر و با بی قراری کمتر انجام بشه
بعد از واکسن بهشون استامینوفن بدید و چون واکسن سگانه توی پاشون تزریق شده پاشون به مرور خیلی درد میگیره و و ماهیچه انقباض میکنه برای این که این مسئله هم حل کنیم بعد واکسن وادارشون کنید به راه رفتن مثلا من اهنگ شاد گذاشتمو باهم رقصیدیم بدو بدو بازی کردیم و بعد از چرت عصر هم که بیدار شد و پاش یکم درد گرفته بود سعی کردم با شوخی و بازی حواسشو پرت کنم و بازم راهش ببرم اینطوری شد که پای گل دختر ما دردش اونقدر نشد که نتونه راه بره
اما براتون بگم از تب بد بدن و لجبازی که این واکسن داشت از بعد از ظهر روزی که واکسن زدیم تا دو روز بعد گل دختر ما تب داشت تب مقاومی که با استامینوفن و... قطع نمیشد فقط کنترل میشد
تب حالت سینوسی داشت ۵ دقیقه تا ۳۸.۵ میرفت ۵دقیقه بعد ۳۷.۸ بود... به همین خاطر گل من تب و لرز هم میکرد که خیلی دردناک بود
صبح روز سوم تب قطع شد اما براتون بگم از بی قراری و بی حوصلگی بعدش خیلی روز سختی بود با کووووچکترین اتفاق ۵ دقیقه گریه شاهد بودیم و بی اشتهایی فوق العاده اش که هنوز هم سایه اش رو سرمونه و داریم میبینیم یک روز تمام هیچ چیزی جز شیر اونم ۲.۳ وعده دخترم نخورد
و شب از گرسنگی خوابش نمیبرد اما باز هم نسبت به غذا مقاومت و بیقراری نشون میداد