۱۳ پاسخ

من از روز چهارم زایمانم با دوتا بچه دیگه و یه نوزاد تنها بودم فقط یه بار بشین تا آخر زورت گریه کن و بعدش خودت و جمع کن و به زندگی و بچت برس .به هیچکس جز خودت امید نبند

مبارک باشه گلم.خدا براتون حفظش کنه❤️🤍

همه بچه‌ها اینجوری منم خیلی ترس اینکه برم خونه خودم چطوری ب بچه رسیدگی کنم و داشتم خداروشکر راحتر از اون چیزیه ک فکر میکنی شاید شیرت کمه یا زیر سینه خوابید باهاش بازی کن تا بیدار بشه سیر بشه

عزیزم 🥲
میگذره این روزا هم منکه مادرشوهرم بود
نه ازبچه مراقبت میکرد نه کارای خونه رو میکرد
خیلی سخت بود اونروزا ولی گذشت
شده بود م سه شبانه روز فقط ۱۵ دقیقه میخوابیدم 🥲🥲

برای همه همینه
خودتو اذیت نکن

من هم این حس و حال رو تجربه کردم منتها مثل شماقوی نبودم جلو شوهرم گریه کردم بعدشم ده پانزده روز رفتم خونه مامانم
بچه من شیرخشک میخوره بیشتر میترسیدم
در کل نترس توکل کن به خدا خودش کمکت میکنه و قلق بچه ات به مرور دستت میاد عزیزم

چون سیر نمیشه زود بیدار میشه

عزیزم حتما شیرت کمه یکم شیرخشک بده نگرانم نباش قطعا بهترین مامان میشی براش اگه دلتم گریه میخاد گریه کن راحت باش

با همه وجود دركت ميكنم عزيزم
بشدت ترس تنها بودن با نوزاد رو دارم و اينكه نتونم از پسش بتنهايي بر بيام،شيرم بچه رو سير نميكنه و شيرخشك هم ميگن با شيشه زياد بدين ديگه سينه رو نميگيره، چند روزم هس دل درداي بچم شروع شده از فردا هم همسرم هم مامانم ميرن سركار، يه بغض وحشتناكي دارم كه نگو

الهی بگردم🥲 نترس گلی هممون اولش همین استرسو کشیدیم من دوشب اول که تنها بودم تا صبح چشام روی هم نرفت ولی اون شب با شبای قبل هیچ فرقی نداره فقط چند شب اولو گوشیتو هر دوسه ساعتی کوک کن که اگه نی نیت بیدار نشد خودت شیرش بدی قندش یه وقت پایین نیاد

عزیزم میفهمتت❤️ولی خیلی زود میگذره و خیلی زود عادت میکنی به شرایط درضمن شک نکن تو بهترین مامانی واسه کوچولوت و صدرصد به نحو احسن نگهداری میکنی

مگه شوهرت کجاست

عزیزم نگران نباش اول از همه توکل کن بخدا دوم ما هممون اینجا هستیم سوالی کمکی خاستی درخدمتیم

سوال های مرتبط