صب تا شب زحمت پسرمو میکشم منتی نیس عشق میکنم از خودم زدم بخاطرش اما فقط باباشو میدونه میچسبه بهش کنارش ارامش داره در حالی انچنان وقت باهاش نمیگذرونه واقعا اعصابم خرده بغلم گریه میکنه نمیاد اصلا سمتم به معنای واقعی محل سگ بهم نمیذاره واقعا دلم میخواد بمیرم مهر پسرم از دلم افتاده😔واقعا یه احساس عجیبی دارم....

خواهر تو آرزوی بقیه رو داری زندگی میکنی لذت ببر بابا

چه چیزهایی برات مهمه عزیزم
مگه شما و همسرت داره
خدا را شکر سایه هر دو شما روی سرشه
پسر منم شبانه روز بغل باباش عشق میکنه
اصلا نمیگه تو کی هستی😂
ولی من عشققققق میکنم ، لذت میبرم
روزی هزاران بار خدا را شکر میکنم
لذت ببر

عزیزم پسر منم گاهی اینطوری میشه اما من لذت میبرم که بچسبه به پدرش چون همسرم واقعا عاشقانه دوستش داره منم دلم میخواد پسرم همیشه از محبت پدرش سیراب بشه ولی اینو مطمعن باش هر چقدرم که بچسبن ب باباهاشون اول و آخر برای بچه مادر یه چیز دیگس
حالا بزار بزرگتر که متوجه حرفم میشی
دور دنیا رو هم بزنن در آخر به آغوش پر مهر مادرشون پناه میبرن این رفتار پسر شمام طبیعیه ولی قلباً عاشق شمام هست

بجه ی من از اول بابایی بود تا الان که ۴ ماهشه 🤣 کلا با باباش بیشتر اغو اغو و ارتباط داره تا من☹️☹️

دختر منم همینه همش وصله به باباش گریه میکنه فقط بغل باباش اروم میشه
من بغلش میکنم تو اوج گریه منو پس میزنه میره بغل باباش
اشکالی نداره بذار راحت باشه اونجا اروم بشه

بعدا ک بفهمن میان تنشون سلامت

بچه منم خخخ تو جمع ک اصلا نمیاد

چون زیاد پیش خودمونم اینجورین