۱۴ پاسخ

بچه ۵ ماهه چجوری همکاری میکنه باهاش؟

خونه بهم ریخته
نشونه از سلامت روان بچه های خونه رو میده
صبور باش
والا منم همینم
ی سره جمع می‌کنم

شنیدی میگن بزار بچه تا هفت سالگی هر کاری میکنه بکنه
بزار راحت باشه، بزنه بریزه بپاشع
وسایل خطرناک از جلو دستش بردار
زیادم گیر نده بهش

خب بزاربریزه بعد بزرگ میشن دیگه ایناهم خاطه میشن

من نصفش که خیلی علاقه نشون نمیده جم میکنم تو کیسه زباله مشکی مخفی میکنم تا بعدا که دلش اسباب بازی جدید خاست اونارو درمیارم

اشکال نداره منم همینم کسی که بچه زیر ۷سال داره باید خونه بهم ریخته ای داشته اگه خونه بهم ريخته نباشه نشون میده بچه ها سالم نیست من میزارم بریزه بهم وآخر شب که میخایم بخوابیم باهمکاری پسرم باهم جمع میکنیم.دیگه هرکی هم بیاد خونه خودشون میدونن بچه کوچیک داریم.

بهشون بگو اتاق بریزن بپاشن و کاری نداشته باش
الان خونه هممون این وضعی شاید بدتر
من والا میان با وسایل آشپزی منم برمیدارن و میرن پی بازی
بهشون چیزی بدم در جا میخورن و همون منطقه رو ب گند میکشن
اتاق و سالن و آشپزخونه نمونده
ول کن عادت کن
من ک دیگ ول کردم

تعداد زیاد اسباب بازیها رو کمتر کن ..و اینکه بگو بیا باهم‌جمع کنی حالا هرچقدر که جمع کرد تشویق کن هرچند زمانبره ..

سخت چقدرمیگیری بابا

خواهر گلم اول اینکه تعداد زیادی از وسایل های ریزش رو جمع کن و داخل یک کارتن یا هر وسیله دیگه ای که میدونی جمع کن و دور از دسترسشون بزار و قایم کن دوم اینکه بیا به صورت بازی باهاش اسباب بازی هایی رو که داخل هال ریخته جمع کن مثلا من به دخترم میگم من تو اتاقت می‌شینم تو برام کادو بیار و بهش اشاره کن از وسایل های داخل هال بیاره و هر بار اسمش رو عوض کنه مثلا بگه من خاله مریم هستم کادو برات خرس آوردم یا من عمو فلانی هستم و...سوما میتونی یه سبد بزرگ داخل اتاقش بزاری بهش بگی الان که حوصله نداریم ,من تا بیست می‌شمارم تو وسایل رو تو سبد بریز بعداً سر فرصت با هم از سبد برداریم بزاریم سر جاهای اصلیشون

تمام اسباب بازیهاشو جمع کن و دیگه بهش نده هر قت خواست بهش بگو چون بهم میریزی دیگه از وسایل بازی خبری نیست و دیدی اسرار میکنه و قول میده که بهم نریزه چندتادونه بده و بگو بشرط این میدم که هروقت بازیت تموم شد جمعشون کنی
اگه باز گوش نکرد ابن کارو تکرار کن تا عادت کنه

یه چادر اسباب بازی براشون بخر
من واسه دخترم خریدم همش تو چادر نشسته همه اسباب بازی هاش هم همونجا میریزه

ماهم همینیم خواهر

اشکال نداره همه همینیم عزیزم.یه راهکار بهت بدم خیلی از اسباب بازی هارو جمع کن تعداد کمی رو دم دست بزار اونجوری ریخت و پاش کم میشه.
پسر من میره کابینتامو باز میکنه تمامو وسایل میریزه بیرون هرروز.

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
من دیگه رد دادم
دیشب اینقدر گریه کردم اینقدر گریه کردم که حد نداره
نمیدونم به کدامین گناه پسرم اینقدر اذیتم میکنه
میگن برای بچه وقت بذار والا من روزی یک تا چهارساعت براش وقت میذارم روز به روز بدتر میشه
جونمو به لب رسونده
کاش خودکشی گناه نبود خودمو از دستش خلاص میکردم
انگار روانی بچه
میگه تشنمه آب بده آب بش میدم نمیخوره جلو روم خالیش میکنه تو سینک
میگه سیب میخوام براش درست میکنم تو بشقاب میذارم نمیخوره نگام میکنه میریزه تو سطل بعد میگه ببین خوردم .گوشی دستم میگیرم میگه ببین گوشی بذار کنار تا برم وگرنه اذیتت میکنم واقعا هم اذیت میکنه
رد دادم رد دیگه از دستش عصبی شدم واقعا این بچه بیماره مشکل داره
یا من مشکل دارم باید برم بستری بشم
خونه به این بزرگی میاد رو کمر من ماشین بازی اگر تی وی نگاه کنم میپره روم میگه نگاه نکن
براش هر شب کتاب داستان میخونم هر روز باش بازی میکنم قایم موشک سایه بازی بازی فکری نقاشی بدو بدو رقصیدن دوچرخه سواری گاهی پارک بی نتیجه اس بگید چه خاکی از دستش تو سر بریزم دیگه خیلی پرخاشگر شدم از دستش عصبی شدم
مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
تجربه من برای دفع پسرم تو دستشویی ،ایتحا می‌نویسم تا بمونه که چقدر سخت بود برام و فکر و خیال میکردم که پسرم کی میخواد بشینه و پی پی کنه ...تا چهار سالگی سرپا انجام میداد چون از نشستن میترسید ..
درحالی که جیش کردن رو دوسالگی یاد گرفت
خلاصه بگم دیدیم که بزرگ شده و سرپا اونم تو خونه خیلی ناجوره .هفت میلیون دادیم تو بی پولی دستشویی فرنگی خریدیم تا سرپا تو سرویس دفع کنه ...ی هفته گذشت که سرپا تو سرویس انجام میداد ،ی روز چون گوجه سبز زیاد خورده بود اسهال بود منم سریع نشوندنش رو سنگ ایرانی براش بازی گذاشتم سریع دفع کرد ...این بود که ترسش ریخت و فهمید اصلا چیز ترسناکی نیست ..امااااا...بازم دیر به دیر تا مجبور نمیشد نمیومد دفع کنه شاید سه روز چهار روز ی بار ...(من همیشه وقت نشستنش رو سنگ ایرانی گوشی میدادم خودش بازی کنه،اونم حواسش می‌رفت پی گوشی زور نمی‌زد )
همسرم بردش سرویس انبار خودش بازی کرد و پسرم نگاه میکرد ،سریع دفع کرد بدون اذیت .خلاصه دیگه اون همه عذاب تو چهار سال تموم شد شکر خدا ..‌
بچه های که هر چهار روز ی زره دفع داشت الان هر روز دفه داره ن یبوست داره ن دارو میدم
خدارو شکر میکنم که این دغدغه بزرگ و کابوس شب هام تموم شد الهیی شکر
گفتم شاید کسی مشکل منو داشته باشه و بتونه از پسش بربیاد