۱۳ پاسخ

همه این حسو دارن ولی وقتی میبینیش اروم میشی و برات سخت مراقبش بودن 💖

میترسمممم خدایا

وای خداکنه هرچه زودتر بگذره من که دیگه طاقت ندارم خیلی سخته این آخرا🥲

مامانا من به مثانه ام فشار میاد بعد میرم دستشویی خیلی کم ادرار میاد بعد دوباره فشار میاد انگار یکی محکم میزنه تو مثانه ام خطرناکه؟

همه همینن

من بچه اولم وقتی دنیا اومد روزای اول میگفتم یعنی همیشه بامنه سخته برام میترسم نتونم بزرگش کنم
الان خداروشکر سه سالشه یکی دوساعت نباشه دق میکنم
بچه دومم باز استرس دارم یعنی میتونم مهر مادریمو ببین دوتاشون تقسیم کنم یعنی اینم اندازه پسرم دوست خواهم داشت؟

منم خیلی فکرم درگیره.
با وجود اینکه با زحمت و هزار ارزو باردار شدم الان حس پشیمونی دارم

عزیزمممم منم همینجوررر . من انقدررر منتظرم برم تو ۹ ماهگی .. ترس دارم ولی ته دلم میگم چقد شیرینه ارزش هرچیزیو داره . ولی ب بعدشم فکر میکنم اما میگم من میتونم همه تلاشمو میکنم و سعی میکنم لحظه ب لحظشو لذت ببرم🥹
مادرشدن چقدر عجیب و شیرین و سخت و پر چالشه من اصلا فکرشو نمیکردم
توکل بخدا ....

بگذره

منم دقیقا همین حسو دارم. راستش انگار تازه دارم ب این فک میکنم که امادگیشو دارم یا نه خیلی میترسم براش مامان خوبی نباشم🥲

عزیزم آفرین قوی باش😍❤ترس نداشته باش ک آسون بگذله

منمم هم خوشحالی هم میترسی🥲

منم دقیقا🥲

سوال های مرتبط

مامان دلانا❤️ مامان دلانا❤️ روزهای ابتدایی تولد
یه حس عجیبی دارم....
یه حس ترس استرس ذوق نگرانی ناراحتی...
این اخرین روزاییه که توی دلمی
حس ترس و استرس دارم از روز زایمان که نکنه مشکلی واسه تو یا خودم پیش بیاد از اتاق عمل میترسم از دردای بعدش از زایمان طبیعی ام وحشت دارم از طولانی بودن روندش و درد شدیدی که ازش شنیدم
حس ذوق دارم که قراره ببینمت بغلت کنم و باهات زندگی کنم حس راحتی دارم که دیگه این روزای سخت داره تموم میشه دیگه سختی هایی که کشیدم داره تموم میشه بدن دردام استرسام تموم میشه از این به بعد دیگه وقتی میخوابم راه میرم میشینم جاییم درد نمیکنه دیگه بدون استرس میتونم کارامو بکنم و برگردم به زندگی عادی...
حس نگرانی دارم از سختیای بچه داری از بی قراری هات از شب نخوابیدنام از مشکلاتی که ممکنه واست پیش بیاد از اینکه نتونم و از پس بچه داری بر نیام از اینکه یه تجربه جدید و عجیب میخوام کسب کنم...
و در اخر حس ناراحتی دارم بخاطر اینکه میدونم خودم قراره دیگه زندگی نکنم دیگه نتونم برم پیش دوستام نتونم هروقت هرجا خواستم با خیال راحت برم نتونم برم بیرون نتونم تفریح کنم و دیگه خونه نشین و پیر بشم....
خلاصه که خیلی حالم یه جوریه این روزا
بماند به یادگار از ۱۴۰۴/۰۲/۳۰