۵ پاسخ

بسلامتی باقیش کو پس

سلام،بسلامتی بدنیا بیاد ،الان دختره یا پسر؟

الان نی نی چیه؟مبارک باشه

مبارکه الان بچت دختره؟

مبارکت باشه انشالله خوش قدم و خوش روزی باشه

سوال های مرتبط

مامان پسملم👼🏻🩵 مامان پسملم👼🏻🩵 هفته سی‌وپنجم بارداری
مامانا بیاین نفری یه خاطره جالب از روزی که فهمیدین باردارین بگین😁

من یه روز صبح میخواستم برم دکتر معاینه شم میدونستم عفونت دارم ولی خب تو اقدام بودم قبل اینکه برم صبح بیبی چک زدم صبر کردم منفی شد دیگه پرتش کردم تو سطل اتاق
رفتم بیرون برگشتم دیدم دو تا خط شده😂
رفتم دو تا مدل دیگه خریدم آوردم زدم اونام مثبت شد رفتیم آزمایشگاه پنجشنبه ام بود
خلاصه آزمایش دادم ولی چون تازه دو روز از پریودیم گذشته بود عدد بتام پایین بود
گفتن احتمال بارداری زیاده ولی مشکوکه باید دو سه روز صبر کنی اگه چند برابر شد خوبه
خلاصه به شوهرم گفتم به کسی نگو تا قطعی شه
اونم برداشته بود همون شب به مامان و باباش گفته بود ولی قسم شون داده بود به کسی نگن
بابای دهن لقشم همون موقع به کل فامیل و آشنا و دوست و … همه گفته بود
این در حالی بود که من چهار هفته م بود کلا و حتی سونوی تشکیل قلب هم نرفته بودم🤦🏻‍♀️
خلاصه داشتم سکته میکردم دیگه انقد گریه کردم جیغ و داد کردم😂
الان یادش میفتم با اعصابم از کارشون خورد میشه و خیلی ازشون ناراحت شدم

ولی اینم یه خاطره بود دیگه😁
شماهم اگه دوست دارین تعریف کنید
مامان آیه کوچولو🩷 مامان آیه کوچولو🩷 هفته سی‌ودوم بارداری
اینجا یادمه مایع میانی گوشم جا به جا شده بود و حال بدی داشتم از شدت سرگیجه ..
بعد از دو سال و نیم اقدام های پراکنده که بینش چند ماه قرص و داروهای جلوگیری میخوردم باز اقدام میکردم باز از اول داروهای جلوگیری و هر روز سونو و دکتر و دردهای شدید پریودی و …
از همه مهمتر کلی حرف و تیکه و کنایه از خانواده همسر برای بچه دار شدن و .. تو اون ماه از همه چیز خسته شدم و تصمیم گرفتم خودم رو بکشم کنار و همه چیز رو بسپارم به خدا و برای مدت طولانی دیگه هیچ دکتری نرم و اگر خدا بخواد بهم بچه بده نخواست هم تا یه سال هیچ دکتری نرم و بعد مجدد شروع کنم.
اما خدا همون ماه به من فهموند تو اگر به من توکل کنی من جواب رد نمیدم بهت .
اون ماه چله ی نماز امام زمان رو هم شروع کرده بودم .
هنوز ۱۰ روز مونده بود تا اتمام نذرم که یه شب که از صبحش لکه بینی صورتی«لانه گزینی» کرده بودم اما خودم فکر میکردم شروعه پریودیمه خیلی الکی با همسرم دعوای شدیدی راه انداختم در حدی که خودم تو دعوا گریه میکردم به خدا نمیخوام باهات دعوا کنم اما دعوا دارم باهات تو مراعاتمو بکن ولی از اونجایی ک اقایون خیلی درک بالایی دارن اصلا اون شب نتونست منو درک کنه و خیلی دعوای بدی شد و شوهرم از خونه زد بیرون تا فرداش !
من صبحش میخواسم دم نوش زعفرون و .. بخورم ک بچه ها نذاشتن و گفتن اول بی بی چک بزن مطمین بشی بعد بخور ، سرت رو درد نیارم بی بی چک رو بدون نگاه کردن خواستم بندازم تو سطل که دیدم مثبته
ادامه👇🏻👇🏻