۳ پاسخ

پارت هفت

روحیات بچه‌ها بشدت لطیفه
حتی روحیات ما، مامان و باباها هم بعد از بچه‌دار شدن
مثلاً تا کسی میگه چرا بچه‌ت رو انقدر لاغر کردی
اگه تمام کمال هم به خودت و رسیدگیت اعتماد داشته باشی باز
ته دلت میلرزه
پس همه این محدودیت‌ها از بابت اینکه اول صدمه‌ای به خود ما نرسه
چون اگه حال روحی ما خوب نباشه
حال بچه‌هامونم آشفته میشه..
به همین دلیل برای ما تو این مسیر، حال روحی رامان
خیلی مهم‌تر از نظرات و انتظارات هر شخصی دیگه‌ای هست..

تصویر

چقد خوب عزیزم

پارت هفت

روحیات بچه‌ها بشدت لطیفه
حتی روحیات ما، مامان و باباها هم بعد از بچه‌دار شدن
مثلاً تا کسی میگه چرا بچه‌ت رو انقدر لاغر کردی
اگه تمام کمال هم به خودت و رسیدگیت اعتماد داشته باشی باز
ته دلت میلرزه
پس همه این محدودیت‌ها از بابت اینکه اول صدمه‌ای به خود ما نرسه
چون اگه حال روحی ما خوب نباشه
حال بچه‌هامونم آشفته میشه..
به همین دلیل برای ما تو این مسیر، حال روحی رامان
خیلی مهم‌تر از نظرات و انتظارات هر شخصی دیگه‌ای هست..

تصویر

سوال های مرتبط

مامان 𝔍𝔞𝔫𝔞𝔫 مامان 𝔍𝔞𝔫𝔞𝔫 ۲ سالگی
5 خطای تربیتی

❌خسیس بودن
وقتی میگین اگه نخوری میدم بابایی بخوره ها، نه نه خودش میخوره بیا. پسرم تا بابا نیومده بخور اینطوری بذر خساست رو در دل بچه ها می کاریم.

❌دروغ گفتن و دورویی
وقتی بهش دروغ گفتن و یاد میدین تلفن و بردار بگو مامانم تو حمومه یا جلوی دیگران خوب صحبت می کنی و پشت سرشون غیبت می کنه داری به بچه ات دورویی و دروغگویی رو یاد میدی.

❌ حسادت
وقتی با بقیه مقایسه می کنین دختر خاله ات رو نگاه کن.
یه سال از تو کوچکتره همیشه اتاقش مرتبه یکم منظم بودنو از اون یاد بگیر این باعث میشه تا اون به بقیه حسودی کنه ازشون بدش بیاد.

❌ بد بودن
بهش عذاب وجدان میگیریم
آخه چقدر منو اذیت می کنی
بمیرم از دست تو یکی راحت بشم
از دست تو یه روز خوش ندارم توی این خونه
کودک احساس میکنه بچه بدیه

❌به کارای بدش می خندین
وقتی توی جمع به کارهای زشتش میخندین یا کار اشتباهشو تشویق می‌کنین
خوب کاری کردی زدیش آخه اون پسر بی ادبیه بهش یاد میدین که بازم می تونه این کار اشتباهو تکرار کنه.
مامان آقا علی‌اکبر مامان آقا علی‌اکبر ۲ سالگی
ما ‌شهرمون خیلی گرمه، یکماهی میشه کولر میزنیم ولی نه دائم، بیرون که میریم انقدر عرق میکنیم که باید سریع دوش بگیریم،
حالا پسر من هرروز گریه میکنه که لباس آستین بلند میخوام، هرروز و هربار که میخوام لباسش رو عوض کنم کلی داستان سر هم میکنم جایزه میدم، بعضی وقتا هم کلی گریه میکنه، تا الان میگفتم تو خونه کولر هست اشکال نداره آستين بلند بپوشه ولی بیرون نه دیگه، انقدر لباس گرم پوشید تا پایین تنه ش سوخت، انقدر عرق میکنه سرش خیس میشه
منم لباس بیرون آستین بلند و گرم رو برداشتم گفتم ابر و بارون بردنشون جایی که هوا سرده، وقتی هوا سرد شد دوباره میان، قبول کرد ولی باز هربار بهونه میگیره
الان دیگه جلو کولر هم نمیشه با آستین بلند موند، خود بچه یعنی اذیت میشه عرق سوز میشه پوستش هم حساسه، باز کلی گریه میکنه که چرا آستین کوتاه پوشیدم وقتایی مجبور میشم با تشر بهش بگم، چیکنم باهاش؟ راه حلی دارید؟
لباسایی که دوست داره براش میخرم با طرحی که دوست داره، از بین لباس تابستونه ها میذارم خودش انتخاب کنه ولی نچ
انقدر حساس شده رو این موضوع که شب تو خواب گریه میکنه میگه چرا اینو پوشیدم عوضش کن🤦انگار خواب میبینه
مامان دوتا پسرام مامان دوتا پسرام ۲ سالگی
سلام و عرض ادب

اقا این بچه من بغلی شده چ‌خاکی ب سرم بریزم بخدا من فقط برای شیردادن‌و اروغ گیری بغلش میکنم یسره دهنش بازه بغلش میکنی ساکت میشه تو بغل میخابه رو زمین میزاری بیدار میشه
ینی من دوروزه نتونستم ب ارسلان طفلک صبحانه بدم همش شیر و کیک و موز بهش میدم صبحها بس ک این بچه نق نق میکنه یا شیر میدم یا جیش عوض میکنم یا اروغ میگیرم دو سه روزه ساعت یک و نیم ظهر وقت میکنم غذا درست کنم من همیشه غذام تا ساعت یک و نیم حاضر بودو خورده بودیم😕🥴
خدایی خیلی سخت داره میگذره بیشتر ازاین بابت سحته برام ک وقتی برای ارسلان نمیمونه هرچند ک خیلی خیلی خیلییی زیاد دارم تلاشمو میکنم ک براش کم کاری نکنم و وقت بزارم ولی بازم حس ناکافی بودن دارم🥲😕
حالا جدای از این همه ناله امروز وسط این درگیری هام داشتم به این فکر میکردم
که چقدر از زمانی که بچه دوم اومده عمیقا دارم احساس خوشبختی میکنم نمیدونم اونهایی ک تو شرایط منن هم همین فکرو میکنن یا نه
هیچوقت فکرشو نمیکردم بتونم کارای دوتا بوه رو هندل کنم
یا به سرو وضع زندگیم برسم من فکر میکنم ی خوبی که بوه پشت سرهم داره اینه ک تو ب بی خابی های شبانه عادت کرذی و الان بیدارخوابی برات سخت نیست و اینکه خیلی با تجربه تر از بچه اول شدی و میتونی راحت از پس کاراش بربیای و بیشتر از بزرگ کردن بچه سر درمیاری و بهت لذت میده ...بچه اول ادم همش در استرسه چون نابلده ..
مامان سيلوانا مامان سيلوانا ۲ سالگی
سلام مامانا سيلوانا خيلي لجبازه با همه خوبه اما بغل كسي نميره همش منو ميزنه وسيله پرت ميكنه من بهش عشق ميدم محبت ميكنم ولي بجا . مثلا جاهايي كه واسه تربيتش هست سخت ميگيرم تا عادت نكنه اخه باباش همش طرفشو ميگيره لوسش كرده . تازه شروع كرده به جمله هاي دو كلمه اي . همه حرفارو متوجه ميشه تازه دارم به حرف زدنش اميدوار ميشم . اما اصلا دختر ارومي نيست تا يك چيز باب ميلش نباشه يا مثلا بهش ميگيم با ما راه برو دست مامان بابا رو بگير فرار نكن خيابونه خطر داره گم ميشي همش جيغ ميكشه خودشو پخش زمين ميكنه ميخاد ازاد باشه فرياد ميزنه يكي ندونه فك ميكنه ما كتك زديم . خيلي تلاش كردم كه تلوزيون نبينه تا شوهرم مياد خونه ميگه گناه داره دل سوزي بيجا ميكنه . اينقد دخترم اذيتم ميكنه كه بعضي وقتا ازش متنفر ميشم😞 همش ميگم خاك به سرم با اين بچه اوردنم . منم ادمم دوس دارم دستشو بگيرم باهاش برم بيرون خريد حتي تا سر كوچه هم ميگه دستمو نگير همش بايد توي خونه بشينم تا وقتي شوهرم باشه ما بتونيم بريم بيرون چون نميتونم كنترولش كنم . مهماني ميرم اينقد كاراي عجيب غريب ميكنه كه خجالت زده ميشم. همش با خودم ميگم كاش اروم بود كاش كنارم راه ميرفت ترس نبودن منو داشت يا اينكه كمي ازم حساب ميبرد 😞 بيشفعال نيست بردم چندين دكتر متخصص حتي كار درمانگر گفتن اصلا نياز نداره
ممنون ميشم شما هم از تجربياتتون برام بنويسيد