۶ پاسخ

مثلا قبل هر مهمونی جدیدی ک تاحالا نرفته دو سه روز قبل هی قصه میگم وقتی اتفاق میفته دیگ آمادگیشو داره شماهم همینکارو کن برا من که تا الان جواب داده

منم خیلی کم پیش میاد بربم خونه مادرم بخوابیم صبح تا شب اونجاست ها ولی واس خواب همیشه خونمونبم
وقتی پیش میاد هر ۶ ماهی بک بار اونجادبخوابیم نصف شب بیدار میشه کلیبیی گریه میکنه

عادت میکنه بگو این خونمون

ما خونه مادر شوهر زندگی میکردی یک ماهه امدیم خونه خودمون دختر من همینحوری بود گریه میکرد بریم الان عادت کرده

سلام عزیزم مبارکت باشه،ببین بچه ها توی این سن زمان و مکان رو نمیفهمن،من قبل هر اتفاق جدیدی براش اونو در قالب قصه تعریف میکنم با شخصیتی که خودش دوس داره مثلا خواهر زادمو دوست داره اونو مثال میزنم و باهاش قصه میگم

بهش احساس امنیت و ارامش بدین

سوال های مرتبط