#چالش از پستونک گرفتن
و اما میرسیم به پروژه ی سخت پستونک گرفتن
بنظر من سخت ترین مرحله اس هم برای بچه هم برای مادر من نه از شیر گرفتن روشا اذیتم کرد نه از پوشک گرفتنش ولی پستونک کابوس بزرگم بود و هست و همچنان استرس دارم چون من خودمم بچگیم وابستگی شدیدی به پستونک داشتم
خلاصه که بعد از چند روز قصه تعریف کردن و شرط و شروط برای مهد کودک رفتن [ آخه روشا عاشق اینه بره کلاس یا مهد کودک ولی تاحالا نرفته] که خانم معلم گفته اگه مک مک بخوره ثبت نامش نمیکنیم و بزرگ نمیشی و ازین حرفا دیشب موقع خواب گفت مک مکم مامان گفتم مک مک رفته مرخصی پیش مامانش 😂 خیلیم خسته بود یک ربع بعدش خوابید ولی ۲ ۳ ساعت بعد بیدار شد به داد و بیداد ولی نمیگفت مک مک میخوام منم به رو خودم نیوردم بغلش کردم و قربون صدقه باهم خوابیدیم ۵ صبح دیگه خیلی بی قرار بود دلم سوخت تا خواب بود گذاشتم دهنش دیدم آروم شد خوابید ولی صبح تا بیدار شد ازش گرفتم قایمش کردم خداروشکر باباش خونه بود باهاش بازی کرد و رفتیم بیرون اصلا یادش نکرد موقع خواب هم هیچی نگفت ولی بسختی خوابید امیدوارم ادامه پیدا کنه و دیگه پستونک نگیره فکش داره بدحالت میشه
تااینجا بمونه به یادگار تا ببینم نتیجه چی میشه

۴ پاسخ

همه ی این احوالات برای ترک عادت طبیعیه...دو سه شب مقاومت کنی تمومه

عزیزم نوک پستونک رو یه ذره قیچی کن بده بهش بگو داره تموم میشه بس ک مک مک کردی روز بعد دوباره یه ذره دیگشو قیچی کن ادامه بده تا کامل قیچی بشه و بچه ببینه تموم شده و دیگه وجود نداره راحت تر ترک میکنه.من شیشه دخترمو اینجوری گرفتم اصلا اذیت نکرد.ولی پستونک رو خودش خودبخود کنار گذاشت ودیگه نگرفت

چندسالگیش از شیر گرفتی؟

منم می‌خوام از دخترم بگیرم خیلی میترسم آخه خیلی موقعه خواب بهش وابسته هست

سوال های مرتبط

مامان رضاا مامان رضاا ۲ سالگی
سلام مامانا خوبین من میخام تجربه ها مو از ختنه تو سن بالا اینجا بنویسم براتون چون خودم برا پسرم خیلی استرس داشتم
اول از هزینه اش بگم ک برای پسر من چون سنش بالا بود دوبرابر ازم گرفت بجای ۲ تومن ۴ تومن حساب کرد من مطب خصوصی رفتم
مورد بعدی نحوه بی حسی بود ک برای بچه های کوچیکتر فقط شربت دیفن میدادن بعد بی حس میکردن ولی برای پسر من اول قرص داد چون دید تاثیر نداره یه آمپول خواب آورم زد و بعد بی حسی زد
برای خود عمل هم دیگه اصلا اذیت نکرد چون بی حس بود در حد یه رب طول کشید منم کارتن گذاشتم پسرم ببینه ک تکون نخوره
برای بعدش از شب اول درد داشت تا فردا صبحش بعدش دیگه تقریبا درد نداشت یا خیلی کم
روز اول اصلا بلند نشد از جاش منم چون عاشق کتاب بود با کتاب و کارتن سرگرمش کردم از روز دوم به بعد راه رفتن و بازی و شروع کرد ولی با احتیاط خودمم خیلی حواسم بود بهش
امروز ک روز چهارم هست دیگه راحت راه میره درد نداره فقط موقع پماد زدن یکم خودش از لحاظ تحرک و بازی مشکلی نداره ولی فعلا خودم نمیزارم زیاد تحرک داشته باشه
اینم از تجربه ختنه بالای دو سال
مامان دلوین مامان دلوین ۲ سالگی
سلام شب بخیر مامانهای مهربون خدا قوت🌹
امروز دلوین جان برای اولین بار تولد دعوت شد یک تجربه ی جدید برای خودش بود و یک چالش وتجربه برای من😮‍💨دلوین جان مدتی برای بازی به یک خانه ی بازی میبرم چون ما غریب هستیم وکسی رو تو این شهر نداریم هم از محیط خونه خارج میشه هم با آدمهای جدید معاشرت می‌کنه و خودم هم گاهی یک وقتی برای خودم دارم خلاصه امروز تولد پسر مجموعه بود و دلوین جان هم از چندروز پیش دعوت شده بود منم براش به زبون خودش چطوری که متوجه بشه گفته بودم تولد چجوریه نباید چه کارهایی بکنه یا نکنه کادو هم براش تهیه کردم (سعی کردم قیمت کادو مناسب باشه)عصر رفتیم تولد همه چیز خوب پیش رفت خیلی هم خوش گذشت تا یک دفعه یک نفراون وسط تصمیم گرفت کادوهارو باز کنه (چرا واقعا جایی که چندتا بچه ۲تا۳ونیم سال هستن باید کادو باز بشه) همه ی کادوها باز شد و دلوین هم دست میزد و خیلی بی‌تفاوت بود تا یک دفعه یک کادو باز شد یک دایناسور سبز بود بعد اون وسط مادر بچه آیی که کادو رو آورده بود نمی‌دونم از کجاش یکی مثل اون درآورد و گفت این حباب ساز و اینجور کار می‌کنه و شروع کرد دکمه اون وسیله رو زدن و از دهنش حباب میزد بیرون😳🤔🙄همه ی بچه ها شروع به گریه کردن که بده منم بزنم منم میخوام ودلوین هم شامل میشد خلاصه به دلوین گفتم گریه نکنه چون اگر گریه کنه کلا خریدش کنسله و از اون مادر نمونه پرسیدم از کجا خریده و به سمت مغازه آیی که اون داشت رفتیم و برای دلوین هم خریدم چون نمی‌خواستم از اولین تولد خاطره بدی داشته باشه ولی اینم بگم از اون خانم خیلی حرصم گرفت حالا شما بودید چکار می‌کردید میزاشتید بچه گریه کنه ؟؟ اگر تجربه ی مشابه دارید خوشحال میشم باهم شریک بشیم🥰🥰🥰