۱۰ پاسخ

خیلی چیزا
میگه سلام عزیزم کبونت برم . عشکمی . کلبمی . صدای اسب . الاغ . جوجه . اردک . و... درمیاره
شعر میخونه . ر رو ل میگه مثلا بلیم پالک . اینو میخوام اونو بده .‌دست نزن .‌ نکن . کتاب بخون . لالایی میخوام . ام به غذا میگه ام بخولم

پسر من میگه
بابا.مامان.خاله .عمه دایی عمو داداش اجی.امیر علی زهره به به بریم بده ننه نه نه.جوجو. بع بع .پیشی بست بده.۱.۲.۳
مال منه.بابا منم.دده لالا ی چندتا دیگه هم میگه

خیلی کلمه میگه شاید بالای ۷۰ تا
و هر چی هم بگم تکرار میکنه
جمله های ساده رو همه رو میگه مثلا مامان جون بیا
آب بده
عمو‌جون مرسی

خوبه دیگه.پسرا هم دیر تر از دخترا کلمات رو میگن

بچه ها متفاوتن نسبت به سنش کم نیست نگران نباش اصلا ولی بچه ی من اکثر چیزایی ک میگیمو میگه جمله نه ولی کلمه میگه ۹۰ درصد

دختر منم اصلا تکرار نمیکنه اصلا توجه نمیکنه بهم حتی
میرال اینارو میگه نم نم ،ددی، بابا ، ماما، یک دو سه،مهدی(داییش)، دایی.. تی تی..نه،بیا، مِش(باشه)..مِس(مرسی)
اینارم بعضی وقتا ها
ولی یه داستان برام تعریف میکنه و به زبون نامشخص اصلا ساکت نمیشه هیچی هم نمیفهمم🤣

والا پسر من ازااینا که گفتی شما هم کمتر میگه🙄🤷‍♀️

والا بچه های ما شعر میخونن
سخنرانی میکنن
ارائه درسی میدن😀😀😀
عامو قراره چی بگن
همینا ک گفتی زیادم هست

دختر منم در این حده یدونه دو کلمه ای هم میگه بابا گدی ینی بابا رفت
بنظرم خوبه تو این سن کافیه

خیلیم خوب ماشاالله

سوال های مرتبط

مامان نور چشم مامان نور چشم ۱ سالگی
مامانا سلام روزتون به خیر وشادی
من یک راهنمایی از مامانایی میخوام که بچه هاشون از پسر من بزرگتر هستن یا هم سن پسر من هستن
مامانا من یک مقدار حساس شدم روی کلمه ی اوتیسم
روزی یک مطلب میخونم و یا فیلم میبینم
پسرم رو اصلا تحت فشار قرار نمیدم ولی خودم از نگرانی دورنی دارم منفجر میشم به رو نمیارم ولی سر درد میگیرم،
پسرمن از وقتی شروع کرد به آوا گفتن یا حرف زدن
بابا میگفت بع بع میگفت الو میگفت ما میگفت
چی گفتی، بده شیشی و ۱و۲ و۳ جی جی
ولی الان بابا نمیگه و فقط چی گفتی ،بع بع و اسم همسرم
گاهی ۱و۲و۳ هم میگه
بازی حلقه را بلده
میخنده
ارتباط چشمی داره ، بچه میبینه بهش میگه نی نی
اسمش را میشناسه ، نازی میکنه، با قاشق غذا میخوره ،بلز بلده ،
فوت میکنه ، توپ پرت میکنه
اعضای بدن را هم فقط بینی بلده دیگه با شعر بهش میگم بقیه اعضا را یاد نگرفته
حالا نگرانی من چیه فیلم میبینم که بچه تو دورانی نوزاد خوب بوده رفته رفته کارها یادش میره
من میگم نکنه پسر منم کلمات یادش میره هدفمند حرف نمیزنه
خدایی نکرده تو طیف باشه
بلای روحم شده این کلمه
طبیعی یاد رفتن ؟
بعد یک چیزی خب روزها فقط سر اذان ظهر میزنم شبکه پویا نماهنگ حضرت فاطمه رو میبینه دوست داره
عصر هم همسرم بنده خدا میاد خونه دوست داره فوتبال ببینه یا سریالی
پسرمن تو بغلش میشینه
عذاب وجدان دارم
نمیدونم تی وی رو چیکار کنم ؟