۲۱ پاسخ

ان شاءالله موفق باشی عزیزم ولی تربیت بچه هام و کنارهم بودنشون همیشه برام اولویت بوده و هست

به نظر من که کوچیکه رو هم بزار یه مهد که نزدیک مدرسه ی خودت هست زنگ های تفریح هم برو بهش تو مهد سر بزن خیالت هم راحتتره....

من برعکسم مادرشوهرم نگه میداره امامامانم ن البته من خاندارم شاغل نیستم اماچیزی ک هس هیچکدوم وظیفه ای ندارن یعنی تعهدی ندارن نسبت ب نگهداری بچه های مااگرم اینکارومیکنن دارن لطف میکنن

خب وقتی با مادرشوهرت تو یک شهر هستین بچه ها رو ببر خونه اون. حتما براش سخته اون بیاد خونه تو...
بچه رو ببر خونه خودش نگه داره

دیگه باید پرستار بگیری اگر نیومد پیشت

انشالله موفق باشی عزیزم
برا تکمیل ظرفیت بهت پیام دادن یا زنگ زدن

یکی از آشناهامون مثل شرایط شما داره یک هفته مادر خودش میره بچه رو نگه میدار ی هفته مادر شوهرش
صد کیلومتر هم فاصله هست بین شهر خودش و مادر و مادر شوهرش
بنظرم بشین با همسرت صحبت کن شما هم اون کار کنید پسرت خیلی کوچیک برا مهد

والا منم یه شهر دیگه قبول شدم که 45دقیقه مسافت داره بخاطر کارم شوهرم تغییر شغل داد که خودش نگه داره ولی منم روزی تقریبا 80کرایه میدم خیلی سختمه

اتفاقا خوبه مادرشوهرت نگه میداره فردا روز هییییچ کاری براش انجام نميدی زبونش دراز نیس

ناچارا کوچیکه بزار مهد
مادرت گناه داره
منم بخاطر این دردسرهام و دو شغله بودن همسرم پشیمون شدم استخدامی یا جای دیگه شاغل شدن
حالا شما که مستقل شدی سعی کن سربار دیگران نباشی و با خیال راحت بچتو بزار مهد
چیز دیگه نمونده تابستون تایم بیشتری داری

مادر شوهر همینه عزیزم .. پرستار براش بگیر

کوچیکه هم بزار مهد

کجای خمین زندگی میکنی عزیزم

پرستار بگیر بعدم شوهرت صحبت کنه بگه دوروز مادرشوهرت بیاد سه روزم مادرت ازون مادرشوهر لب ژلی برنمیاد بچه نگهداره😂

منم رفتم سرکار فقط یک ماه مامانم بچه هامو نگه داشت بعدش گفت دیگه نمیتونم

چقدر برای آزمون پرورشی حق خوری شد خدا لعنتشون کنه من با نمره ۶۵۱ رد شدم

به نظرم پرستار بگیر خودتم راحت کن که فردای روز منت کسی هم نباشه
چون دقیقا این مرحله رو منم داشتم آدمایی که برای همه چیز و همه جا دهنشون باز بود و نظر میدادن اون یک ماه که من درگیر پیدا کردن پرستار بود اصلا هیچی نمی‌گفتن که یه وقت گردنشون نیفته ولی خداروشکر خانم خوبی پیدا شد الان واقعا راضی هستم

دوتاشون رو بزار مهد

دبیری قبول شدید یا آموزگاری

مجبوری بذاریشون مهد

کارت چی

سوال های مرتبط

مامان حسین وهامین مامان حسین وهامین ۴ سالگی
اونایی که دوتا بچه دارید توروخدا یه لحظه بیاین وقت بزارین تاپیک منو بخونین بدونم شمام وضعیتتون مثل منه یانه
پسربزرگه من چهارسالو هشت ماهشه دومیه یکسالو دوماه... صبح ساعت ۹ بیدارمیشن بزرگه که اصلا ظهرا نمیخوابه کوچیکم درحد یکساعت ..ازصبح که بیدارمیشن باید باهاشون سروکله بزنم کوچیکه یکسره بیقراره داره دندون درمیاره بزرگم یکسره درحال اذیت کردنش وآسیب رسوندن بهش خیلیم عصبی وپرخاشگره البت کوچیکه هم بی تقصیر نیست نمیزاره یه بازی باخیال راحت بکنه همش میره پیششو بازیشو خراب میکنه یعنی دیگه رد دادم بخدا اصلا وقت تمیزی خونه یا اینکه بخوام به خودم برسمو ندارم بزور یه حموم میرم شوهرمم بیچاره صبح ساعت ۵ بیدارمیشه میره سرکار ظهر خسته ازسرکار میاد بدون استراحت میاد کمک دادن به من ..واقعا منو شوهرم دیگه کم آوردیم ازدستشون یه ۵ دقیقه راحت نمیتونیم بشینم دوکلمه باهم حرف بزنیم.. دوروزه بزرگه یکسره رو اعصابمون داره راه میره لجمونو درمیاره حی هیچی نگفتیم اومد مارو زد وخیلی رفتارای زشت دیگه چندتا زدمش بهش گفتم ما ازدستت تو میریم بیرون توم حق نداری بیای واسه خودت تنها خونه باش خیلی ترسیدو استرس کشید آماده شدم شوهرم رفت بیرون فک کرد ما الان میریم ولی خب من پیشش موندم گفتم قول بده دیگه پسر خوبی باشی تا ببرمت ولی میدونم که اصلا فایدم نداره باز کار خودشو تکرار میکنه خسته شدم بخدا اعصابم ضعیف شده نه استراحت دارم نه جایی میتونم باخیال راحت برم نه میتونم واسه خودم وقت بزارم.. ولی الان عذاب وجدان گرفتم خیلی خودمو نفرین کردم بخاطر امروز