هعی خواهر جان منم دارم از این همسایه ها. توله سگشو یکسال تحمل کردم،بچم یکماهه بود توله ش میومد خونمون هم با پسر بزرگم نمیساخت هم کوچیکرو میزد هم وقتی میومدن دنبالش جیغایی میزد ک منی ک عاشق بچه هاام دلم میخواست بگیرم بکوبمش تو دیوار😅 تازه زایمان کرده بودم زندگیم رو روال نیافتاده بود توله سگ اونم همش خونم بود
خانم شب و نصف شب زنگ میزد ک من شیفت شبم شوهرم جواب گوشیشو نمیده نگرانش شدم برو در خونمون بگو ی زنگ بزنه. میومد میگفت توله سگ من بیاد خونتون من میخوام برم سرکار باباش هنوز نیومده😐
آخرشم اون دعوا راه انداخت اون طلبکار شد ک من یکساله تورو بچه هاتو تحمل کردم دیگه نمیتونم برو بچه هاتو تربیت کن😐😐😐😐
مثل سسسسسگ پشیمونم ک چرا همون اول پاشونو از خونم قطع نکردم. بچه من نمیرفت خونش میومد ب زوووور میبردش ک با بچش بازی کنه، پشیمونم ک چرا ب حسم اعتماد نکزدم و برخلاف میلم بچمو راضی کردم ک بره خونشون. هنوزم یادم میاد عصبی میشم، از حرفامم مشخصه😅 تا صبحم بخوام بگم حرف دارم😅
نزار خواهرجان نزار بره خونشون خیلی ک پافشاری کردن بگو دختر اون بیاد اینجوری بهتر میتونی مدیریت کنی
یه مدت بچه ات رونفرست خونه اشون اگر چیزی پرسید واقعیت روبگو. بگو احساس میکنم دخترتون به پسرم زور میگه خودشون میفهمن
سلام
به همسایهت رک و راست بگو که بچهها نمیسازن ومیترسم روزی یکیشون آسیبی ببینه پس بهتره باهم بازی نکنن ناراحتیام نداره
اگرفهمیده اس مستقیم بگو بچه ها چندوقت زیاد همو دیدن ازهم خسته شدن بزارن چندوقتی دوری همو تحمل کنند شایدبهتر بازی کردن. دلیلشو به دخترشم بگه
به پسرت بگو باش بازی نکن حتا اگه صدا داد
من کلا با اینکه داخل خونه ی همسایه بریم مخالفم.
بالاخره یه جایی اختلاف پیش میاد.
همون توی حیاط یا سر کوچه با حضور مادرا بازی کنن.پسرتم دیگه توی سنی هست که میتونی بفرستی. مهد.همشن پسر منه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.