الهه من از ۱۷ روزگی بچمو تنها گذاشتم اولش خیلی سخته تا یه هفته دلت پیششه ولی خوب میشه کاراکتر اجتماعیتو حفظ کن بعدها حسرتشو میخوری یه روزی بچه هامون از پیشمون میرن و ما اگر همه چیزمونا تو اونا تعریف کنیم اون موقع تهی میشیم
باور کن یه تایمی رو بیرون از خونه فارغ از دغدغه های مادری و همسری خیلی تو روحیه تاثیر داره
عزیزم من روانشناسی کودک خیلی مطالعه کردن اگر تا دو سالگیش پیشش باشی اتفاقا راحتتر میتونه ساعاتی رو ازت جدا بشه
من دانشگاه تدریس میکردم که دیگه از سه ماهه اخر بارداری کلاس قبول نکردم. نه فعلا دوست ندارم کار کنم. بنظرم به روحیه خود مادر بستگی داره. من این قسمت از زندگیم دلم میخواد مادر باشم. حس میکنم برم سرکار انرژی برای بازی با بچه ام ندارم. حس میکنم این روزاشو از دست میدم. صبح ها میخوابیم باهم بعد پامیشیم صبحانه میخوریم میریم بیرون گاهی خرید، عصرها میریم پارک. کلا با گوشت وپوست و استخوون دارن این روزهارو زندگی میکنم. حالا یه مامانی اینجوری به قضیه نگاه نمیکنه. عیبی نداره، برگرده سرکارش. ناگفته نمونه همسرم اصلا کاری نداره بهم. میگه من حاضرم اندازه پنج نفر کار کنم تو فقط با خیال راحت کنار بچه باشی. بخوام سرکارم برگردم کاریم نداره. تصمیمم اینه تا ۳ سالگی رزا کار نکنم. در حد پروژه های سبک (من کار اصلیم تحقیق وپژوهش هست). بعدش میخوام بذارم مهد. نه بخاطر کار. بخاطر اینکه از این سن باید وارد اجتماع همسن هاش بشه.
من دوقلو داذم و از چهل روزگی بچه هام هر روز از ساعت ۳ تا ۹ شب میرم سر کار
اصلا هم پشیمون نیستم
بچه ها میمونن پیش همسرم
واقعا سخته اما هم واسه کمک مالی هم از لحاظ روحی به کار نیاز دارم
با تمام این اوصاف بچه هام شدیدا به خودم وابستن
اما میدونن که یه ساعتهای نیستم
مرخصی زایمانم دوماه دیگه تموممبشه . درخواست یکسال نرخصی بدون حقوق دادم اگه موافقت کردن ک چ بهتر نکردن پرستار میگیرم واسه بچم بیاد خونمون نکهش داره. مادره بنده خدا چ گناهی کرده خودمونو بزرگکرده الان جور بچمونم بکشه
دوست من از شیش ماهگی دخترش رفت سر کار کم کم عادت میکنن تازه خوبه مادرتون هست بنده خدا دوستم حتی پدر مادر و خواهر هم نداشت یه کم شوهرش نگه میداشت یه کم خواهر شوهرش ولی سر کارش رو رفت
من که نه
دلم میخاد برگردم ولی به کسی مطمئن نیستم که بچمو بزارم پیشش
نه مامانم نه مادرشوهر هیچکدوم بلد نیستن بچه داری کنن تا یه چیزی هم بهشون میگم میگن پس ما چجوری شماهارو بزرگ کردیم یا میگن خیلی حساسی
بچه رو برای خنده لحظه ای میندازنش بالا و میگیرنش فک میکنن کار درستی میکنن بهشون که میگم مغزش تکون میخوره میگن ما شمارو همینجوری میکردیم دلیل چرت و پرت میارن که قانعت کنن منم جرعت نمیکنم بزارم پیششون در نتیجه صددرصد میشینم بچه داریمو میکنم😂
ولی شما اگه مادرتون رو قبول دارین حتما برید سرکار برای روحیه خودتون هم خوبه♥️
من از خرداد ماه باید برم سرکار انقد توفکرم که خواب ندارم
من از دوماهگی نگار کار کردم ولی چون دلم نمی خواست ازش جدا باشم کارم تو خونه انجام میدم من ادیتورم می تونم تو خونه باشم توام اگه می تونی تو خونه کار کن. البته روزایی که پروژه سنگین دارم باز میرم خونه مامانم اون بین روز نگار نگه داره چون نگارم خیلی می چسبه به من
عزیزم وقت برا کار زیاده
اگر میتونی و شرایطش رو داری چند ماه دیگه مهلت بده
من از ۲۹ روزگی پسرم رفتم سرکار
زنداداشم از ۹ ماهگی بچهاش رفت سرکار دوقلو ان الان هروقت میخاد بره سرکار یواشکی میره بچها ببینن انقد گریه میکنن
ولی درکل خیلی ب زنداداشم وابسته ان تا پامیشه فک میکنن میخاد بره فقد گریه میکنن انگار ترس دارن ک نباشه الان یه سال نیمشونه
عزیزم بنظر من اووول شرایط خودت و بچت رو بسنج. کسی از عمق شرایط شما خبر نداره.
من سر بچه ی اول، تا حدود ۶_۷ ماهگی خوب بودم..بعدش تا اومد ۹ ماه بشه، انگار از حوصله سر رفتن، کلااافه شده بودم..دوست داشتم زودتر برگردم.
اما الان سر بچه ی دوم، خیییلی دلم نمیخواد برگردم به کار..
کارت چیه عزیزم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.