۱۲ پاسخ

اره واقعا سخته
کلا بچه ی دوتا بچه داشتن سخته
من یکی از پسرام ۱۴سالشه یکیشون تازه وارد پنج شده
انقد چالش دارم
کوچیکه نمیزاره بزرگه درس بخونه
کتاباسو پاره میکنه
تمام صورتش جای چنگه میگه مامان من روم نمیشه برم مدرسه با این جایه چنگا دلم ریش میشه اینو میگه
ناخوناشو از ته میگیرم ولی بازم تیزه
فقط الان که مدرسه میرن یه خوبی داره نصف روز بزرگه نیست اینم تا ده میخوابه ارامش من اون لحظه ست
البته شوهرم از سرکار بیاد کمکم میکنه میبرش پارک

من چی که غریبه م وسه تا بچه پشت هم وناسازگاررررر الان هم از ترس هم کاندوم استفاده میکنم هم شوهرم نمیدونه قرص ال دی میخورم

منم پسر اولم ۳سال ۱۰ ماهشه‌دومی دوسال یکماه.دهنم‌سرویس شده‌ارزوی یع خواب راحت.یه حمام..یه خرید به دلم مونده.جونم به ابنه خانواده شوهرم عصرا‌گاهی دوتا رو میگیرن

همه مردا مثل هم خواهر اصلا کمک نمیکنه من دیوانه شدم دوتا دارم

وااای منم دلم بچه میخواست پشیمون شدم

مامان حنا و حامی یه زمانی رو بزار برای خودت و خودتو تحسین کن که با تمام فشارهای زندگی داری ادامه میدی. اسمتو صدا بزن و مثلا بگو الهه جون ممنونم که با همه سختیها بالاسر بچه هاتی. باید به خودت عشق بدی بعد ببین چقدر حالت خوب میشه

من بچه هام ۱۲سال اختلاف سنی دارن بازم میخوام خودکشی کنم😆

وای خدا قوت و صبر بهت بده
خواهر من تقریبا بچه هاش همسن بچه های شمان واقعا نابود شده اصلا نمیتونه بشینه همش سرپا

انقد ب من گفتن پشت هم بیار الانکه پسرم چارسالشه هی عذاب وجدان دارم ک نمیارم دومی رو
البته پسرمم اصلا دوست نداره نه ابجی نه داداش
موندم اقدام کنم یا نه

وای دقیقا مثل من.فقط،نگرانم که نمیتونم تربیتشون کنم از،صبح که چشم باز میکنن دعوا جیغ داد و بیداد،من دائم باید تهدیدشان کنم میدونم همه رفتارام اشتباه ولی چیکار کنم مجبورم میکنن.

😢😢😢

درکت میکنم من ۳ تا دارم هر ۳ پسرن این دوتای اخری ۱۷ ماه فاصلشونه

سوال های مرتبط

مامان شکوفه گیلاس 🍒 مامان شکوفه گیلاس 🍒 ۴ سالگی
خانما خیلی دلم گرفته میشه کمکم کنید😔



شوهرم خیلی تو تربیت بچه با من ناهماهنگه چیکار کنم فکر می‌کنه من کلفت و پرستار بچشم
ی بار جلو بچه منو زد رفت خونه مادرم قهر مردم اومد دنبالم گفت دیگه این کارو نمیکنم دوباره الان باز جلو بچه بهم میگه حق نداری دعواش کنی در صورتی که خودش دعواش می‌کنه دیشب بچه ازیت میکرد زد رو دست بچه
من چیزی نگفتم ولی اگه من این کارو کرده بودم اینجا کربلا میشد
همش بچه رو علیه من می‌کنه بچه اصلا سمت من نمیاد
یا اینکه من کل ۲۴ساعتم وقف این بچس همش دارم نقاشی میکشم کتاب میخونم کاردستی درست میکنم بازی میکنم
بهش میگم بیا بریم مشاوره میگه مشاور فقط پول میگیره حرف تو سر من نمیره من همینم ک هستم
منم بهش گفتم یا کیای بریم مشاوره یا زنگ میزنم ب بابام همه چیو میگم بچه رو می زارم پیشت ول میکنم میرم
الان من چیکار کنم ؟؟
توروخدا کمکم کنید کم آوردم داره ی کاری می‌کنه از بچم بدم اومده تروخدا قضاوتم نکنید راه حل بهم بدید من هیچکس ندارم خواهش میکنم
بنظرتون جلو خودش زنگ بزنم ب بابام؟؟
نگید تو آرامش باهاش حرف بزن زدم دیشب نشد حالم ازش دیگه بهم میخوره