سوال های مرتبط

مامان شاه پسر(مزون) مامان شاه پسر(مزون) ۴ سالگی
سلام ظهرتون بخیر
اینجا همه خانومن و مادر
که طبیعتا شرایط و احساس ترس من بخاطر پسرمو بهتر درک کنن
اینا پیامای دونفر جداس که با بابای بچم در ارتباطن
از اینورم گهگاه واسه من خودشیرین بازی درمیاره که آره من سمتت اومدم تو راه نیومدی(حقیقتا اینقد حالی به حالی ه که اصلا نمیفهممش و منم اصلا باهاش کاری ندارم )

ولی شما به عنوان یه خانم اینارو تو گوشی همسرتون ببینید (اینم بگم این ارتباطا ۳ماهه که ادامه داره)

پ.ن:من کوووووچکترین احساسی بهش ندارم فقط حرف نزدیکترین افراد زندگیم که هی میگن تو بدبخت شدی شاهان بدبخت شده دو روز دیگه شاهان بزرگ میشه با بقیه که بابا دارن فرق میکنه هی بهت میگه من چرا بابا ندارم
منو تحت فشار میذاره دیشب تا ۴صبح گریه کردم میگفتم خدتیا خودت یه چیزی نشونم بده آروم شم(و صبح این چتا رو دیدم)

آخر ماه جلسه دادگاه طلاقمه و به جان شاهانم حتی یک لحظه پشیمون نشدم فقط بابت پسرم دلهره دارم
میشه یه چیزی بگین آروم بشم
ممنونم که دردکدل های هرروز منو تحمل میکنید
مامان محمدامین مامان محمدامین ۳ سالگی
سلام دوستان اگر کسی تجربه مشابه داره لطفا راهنمایی کنه....
من پسر بزرگم فوق العاده باهوش ودرسخون وبه شدت منظم هست ولی خیلی درونگراست. یه جوریه که فقط وقتی ازش چیزی میپرسی جواب میده اونم با بله ونه... مثلا اگر تو مدرسه جشن یا اردو باشه من ازطریق کانال مدرسه متوجه میشم اصلا درموردش صحبت نمیکنه حتی ازش میپرسم اردو چه طور بود فقط میگه خوب بود. اصلا اهل تعریف کردن نیست. خیلی باکسی دوست نمیشه.
برعکسش پسر دومم فوق العاده فوق العاده برونگراست خیلی راحت باهمه قاطی میشه اونقدرعجیب حرف میزنه خودمم میمونم، خیلی میتونه همه رو جذب کنه حالا مشکلم اینجاست که هر جا میریم همه میگن دومیه خیلی بهتر از اولیه یا حرفایی که همش دومیه را بهتر نشون میده یا بیشتر تحویلش میگیرن براش چیز میخرن اونم جلو پسر بزرگم واقعا اعصاب من خورد میشه. باعث شده پسر بزرگم از برادرش بدش بیاد همیشه میگه کاش امین بمیره یا من از این خونه میرم. دائم دعوا میکنن هرچقدر خوبیاشو جلو همه بزرگ میکنم میگم درسش خوبه و... فایده نداره. واقعا هم پسر خوبیه خیلی درکش بالاست. احساس کم بودن میکنه نسبت به برادر کوچکترش درصورتی که خیلی توانمندتره. به نظرتون من با این وضع چی کارکنم اعصابم نمیکشه از دعواهاشون. بامشاوره صحبت کردم میگه درونگراست باید بپذیرید ولی اطرافیانمون نمیپذرین انگار حتی پدرمادر خودمم میگن دومیه یه چیزی میشه نمیدونم چرا اینجوری میگن و فکر میکنن