۴ پاسخ

به پنبه مایونز بزن پاکش کن

با الکل

با شیشه شور روی دستمال امتحان کردی؟

با الکل فک کنم بره

سوال های مرتبط

مامان دخترم مامان دخترم ۲ سالگی
زندگی کردن را به فرزندانمان بیاموزیم

ما تربیت نشدیم.

🔶تربیت ما بیش از این نبوده است که
🔸به بزرگ‌ترها احترام بگذاریم،
🔸کلمات زشت نگوییم،
🔸پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم،
🔸حرف‌شنو باشیم،
🔸صبح‌ها به همه سلام کنیم،
🔸دست و روی خود را با صابون بشوییم،
🔸لباس تمیز بپوشیم،
🔸دست در بینی نبریم و…
اما ساده‌ترین و ضروری‌ترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند.

✨کجا به ما آموختند که چگونه نفس بکشیم.
چگونه اضطراب را از خود دور کنیم.
موفقیت چیست.
ازدواج برای حل چه مشکلی است.
در مواجهه با مخالف چگونه رفتار کنیم…؟

در کودکی به ما آموختند که چموش نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوه‌های نقد را به ما نیاموختند.

کسی به ما یاد نداد که چگونه از حق خود دفاع کنیم یا چگونه حق دیگران را مراعات کنیم. نگاه کردن، شنیدن، گفتن، تفریح، مهرورزی، عاشقی، زناشویی و اعتراض، بیشتر از املا و انشا نیاز به معلم و آموزش دارند.

يادمان باشد، زندگي كردن را به فرزندانمان بياموزيم.

💕💕💕💕💕


─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• @farzande_nikoo
مامان دخترم مامان دخترم ۲ سالگی
✅‍ چگونه به سوالات کودکم در مورد خدا پاسخ دهم؟

این سوال غلط است که: «چه طور کودکم را وادار کنم به خدا اعتقاد پیدا کند؟» پرسش صحیح این است که: «چه طور به او نشان دهم که خدا، در زندگی اش حضور دارد؟»
حدود سه یا چهار سالگی، بچه ها، نام خداوند را یاد می گیرند. کودک، ابتدا، دنبال قوی ترین فرد است و چون از نوزادی، مادر، نیازهایش را رفع کرده، می پندارد که مادر، محکم ترین تکیه گاه است، ولی خیلی زود می فهمد که مادر، از خیلی چیزها می ترسد و چون پدر از آن ها نمی ترسد، پدر را تکیه گاه و قوی ترین آدم می یابد، ولی پدر هم از بعضی چیزها می ترسد. در این زمان است که از ما می پرسد: «چه کسی قوی ترین است؟» به او می گوییم: «خدا». این خدا کجاست؟ به او می گوییم: «بزرگ تر که شدی، برایت می گویم.» چون کودک سه، چهار ساله، در مرحله تفکر ابتدایی است، فقط آن چه را می بیند، قبول دارد. بنابراین نمی توان به او گفت: «خدا نادیدنی است و همه جا هست.»
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
♡•• @farzande_nikoo