۷ پاسخ

جدا از این داستان نوشابه. به بچه خیلی استرس وارد شده. مدام توی اضطراب و ترس جیش کردن و کثیف شدن خونه س

پارچه شمعی-بگیر
زهرا دختر تو هم خواب درست حسابی نداره؟
من دیگه خسته شدم ۱-۲ می‌خوابه

خود سیسمونی فروششی ها داره با سایز های مختلف من مامانم سرویس کاملش رو خرید رو سیمسونی خیلی خوشگلن

نصف شب بیدار کن ببر دسشویی جیش کنه بیار

به نظرم کاور ضد آب بخر برای تشک،البته گرونه
ولی مشمبا هم میتونی بگیری از این ضخیم ها که روی میز میندازن

توسیسمونی فروشیاهستش ازاین مشنباهادیگه نیازنیست بدوزی

پارچه مشما متری هست میتونی بخری زیرش بندازی و یه پارچه هم روش بذاری

سوال های مرتبط

مامان پرهام مامان پرهام ۳ سالگی
سلام دوستان.
پسرم ۳سالشه.
دیشب گلاب به روتون یک عااالمه بالا آورد. حالا با اینکه این همه بالا آورده ، دیشب قبل خواب می‌گفت دلم درد می‌کنه. هی با گریه بیدار میشه و میگه دلم دلم.
میگم که بنظرتون چیکار کنم؟ چی بهش بدم؟

چون ۲روزی هست که گهگاهی میگه دلم درد می‌کنه لیست غذاهایی که طی دیروز خورده رو میگم برای شما هم تجربه بشه👇

صبح جمعه صبحانه رو چند لقمه نون ساندویچی بهش دادم با حلوا ارده (چون نون تازه نداشتیم)
قبل از ناهار هندوانه خورد (برای اولین بار امسال)
ناهار خونه مامانم زرشک پلو با مرغ بود، که اونجا هم برنج کم خورد ، بیشتر ته دیگ خورد.
شام : از همون برنج ها ناهار گرم کردم بخوره ، دیدم خیلی کم خورد رفتم براش تخم مرغ نیمرو کردم، با نون ساندویچی و بخاطر سس چند لقمه خورد. دوغ هم زیاد خورد هم وسط غذا ، هم آخرش.

بعد دیشب از صبح تا شب شکمش هم کار نکرد.

این روزها پارک هم زیاد رفته، ممکنه دست کثیف تو دهنش کرده باشه. نکنه ویروس گرفته باشه؟

حالا من میگم دیشب که اون همه بالا آورده ، چرا دلدردش خوب نشده ؟ چی بهش بدم امروز؟
(به جز آب جوش نبات و عرق نعناع.
ناهار هم برم یک ماش پلو ساده براش بذارم.)
مامان فاطمه زهرا 😍 مامان فاطمه زهرا 😍 ۳ سالگی
سلام سلام با تجربه پوشک گرفتن…
اینجا مینویسم شاید به یک مامان کمک کنه…
من از دو سال و نیمگی دخترم(اینم‌ بگم دختر من خیلی زود حرف افتاد و طبق گفته مربی کلاسش از سن و سالش در مهارت ارتباطی همیشه کمی جلو تر بود اما شبا پوشکش خیس بود پس فهمیدم آماده آماده نیست) …منم فقط در محیط توالت میشستمش که با محیط دستشویی آشنا بشه؛ بهش میگفتم جیش داری موقع شستشو و غالبا میگفت نه؛ گاهی میگفت بله و جیش میکرد… هر موقع جیش میکرد میگفتم پس پوشک نپوشیم و میگفتم جیش داشتی بگو پوشک کنم ( تا بدون استرس با پدیده بدون پوشک بودن آشنا بشه) … هر موقع پی پی داخل پوشک میکرد داخل سرویس که میشستم بهش پی پی رو نشون میدادم و میگفتم خب جای این پی پی داخل توالته بره پیش دوستاش… بعدم میگفتم قربون پی پی کردنت برم؛ من عاشق شستن شما هستم( که بدونه کار بدی نیست و نترسه) خلاصه فردای سه سالگی وقتی اولین پی پی رو کرد بردم سرویس؛ بعد گفتم پوشک نمیکنم جیش داشتی بگو بیایم… دخترم بعد یک ساعت گفت اومدیم اما گفت جیشم نمیاد؛ گفتم ببین( خودم با لباس ایستادم روی دستشویی، و گفتم پشتت رو بکن من رو نبینی، نشستم و آب باز کردم گفتم خب بای بای جیش) دخترم گفت نوبت منه؛ نشست و جیش کرد… و دیگه همه رو گفت … پی پی رو هم خیلی راحت همون روز کرد اونجا … الان بیشتر از ۷ روزه گرفتم… و نه مشکل یبوست پیدا کرد نه خونه رو کثیف کرد… دو سه بار یه دو قطره جیشش رفت اونم بعد چای خوردن اما خودش سریع گفت جیشم یه ذره رفت سریع رفت سرویس و بقیه رو اونجا کرد. خونه هم اصلا کثیف نشد چون شورت آموزشی پاش بود… این چند روز مهمونی هم بردمش اصلا مشکلی نداشت… در مورد شب هم میگم چه کردم 😊 امیدوارم براتون مفید باشه …
مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
#تجربه ترک پوشک
مامان هایی که پوشک بچه رو گرفتید و با پی پی کردن مشکل داره
من یه راه حلی پیدا کردم که رو پسرم جواب داد
اول اینکه من پسرمو با آمادگی ذهنی و جسمی کامل از پوشک گرفتم
یعنی شیش ماه دارم براش کتابای مربوط به ترک پوشک میخونم. توانایی های جسمی شم چک کرد اینکه بتونه جفت پا بپره بتونه خودش پله بالا پایین بره و مطمئن بود توانایی کنترل مثانه رو داره
مهرماه بردمش با انتخاب خودش قصری یا همون لگن دستشویی خریدیم و یکبار پوشکشو باز کردم که خیلی گریه کرد و گفت پوشک میخوام
اواخر آبان ماه موقع کتاب خوندن راجع به پوشک خودش گفت منم میخوام مثل دایان برم تو دستشویی جیش کنم
روز اول تقریبا هر نیم ساعت گاهی کمتر یکم یکم شلوارش خیس میکرد من شرت آموزشی نپوشوندم که خیسی رو بفهمه
روز دوم بهتر شد خودم میبردم هر یک ساعت دستشویی
و از روز سوم خودش اطلاع داد که جیش داره
من پوشک شب و روز همزمان نگرفتم چون موقع اقدام شبا پوشکش خیس بود ولی یک هفته بعد از اینکه خودش جیشش گفت دیگه شبا هم پوشکش خشک بود که من وقتی دیدم سه شب پشت هم خشکه پوشک شب هم باز کردم
ضمن اینکه روزای اول وقتایی که مقاومت میکرد واسه دستشویی اومدن میگفتم برو یه کتاب بیار دم دستشویی بخونم برات با همین کتاب رضایت میداد بره دستشویی
ادامه.....