۷ پاسخ

من تا بیست یادش دادم
توی تاب بازی
توی قائم موشک
توی توپ بازی
توی اشکال

ولی فقط شمارش
تصویرش رو خیلی باهاش کار نکردم چون وبدم اذیت میشع منم گفتم بزرگتر شه

با شعر اعداد

دخترتقریباتا۱۰ بلده 🤣

اعداد راحت یاد گرفت با تمرین تو حموم میشموردم‌براش
تو بازی میشمردم‌براش
دختر من سر رنگ تنبله همه رنگارو بلد نیست

رنگ هم دو ونیم سالگی کامل یاد گرفت
با بازی
با رنگ لباسامون
با رنگ اشیای منزل
با رنگ توپ هاش
رنگ اسمون
کلا هرچی میدیدم با کمک خودش بهش میگفتم
بازی میکردیم میگفتیم رنگ زرد جدا رنگ نارنجی جدا
دیگه خود به خود نهادینه شد

عزیزم مهد میره کوچلوتون ؟

مثل پسر من🤦‍♀️🤦‍♀️اصلا امیدی به آینده درسیش ندارم🥺

سوال های مرتبط

مامان زینب وریحانه مامان زینب وریحانه ۴ سالگی
مادرشوهرم.عاشق پسره و همش توجهش به پسرای جاریم.اون دوتا پسر داره من دوتا دختر دیشب خونشون بودیم هی میگفت پسر زرنگه پسر باهوشه امیر علی فلان کارمیکنه محمدحسین فلان کارمیکنه پسر بچه کلن هوشش بالاس منم خیلی حرصم دراومد بچه های جاریم از دختر من ۴ماه کوچیک ترن.منم گفتم راستی مامان حرف میزنن گفت نه خیلی کوچیکن هنوز زوده برای حرف زدن.منم گفتم نه ریحانه توسن اونا قشنگ حرف می‌زد اونا اسمشونو صدامیزنی هنوز توجه ندارن حتی نمیدونن دست کجاس دهن کجاس.چیزی میگی برو بیار اصلا نمیفهمن.ریحانه هنرو متوجه الان دستشوییشم میگه حرفم که میزنه‌.دیگه مادرشوهرم موند گفت آهان گفتم هوش به پسر ودختر نیست هرچه ای میتونه باهوش باشه خداروشکر ریحانه خیلی متوجه وحالیشه‌‌.اونم دیگه هیچی نگفت.
میدونم بچه با بچه متفاوت اینو گفتم چون هی میگفت اونا باهوشند چون پسرن.
چندروز پیش خونه مادر شوهرم بودیم دختر من رفت جلو دستشو آورد جلو به یکیشون گفت سلام نینی اونم نه گزاشت نه برداشت یکدفعه چنگ انداخت توصورت دختر من .بعد من هرچی صدامیزدم می‌پرسیدم اصلا انگار نه انگار.