۲۱ پاسخ

آره اشتباه میکنی.منم رو بچه اولم همینطور بودم همه چیش برعکس شد حالا اینو گذاشتم به حال خودش

اصلا ابدا نمیگم اشتباه کردیم من خودم به بچم غدا میدم این حس قسنگو با کل دنیا عوض نمیکنم میتونم بزارم خودش میخوره ولی من دوست دادم با دست خودم بهش عدا بدم و اینکه تو این سن دیگ کسی پوره نمیده هر جی باشه میدن بجه هم خدا بزرگه بزرگم میشن میرن سر زندگیشون این ما مادرا هستیم ک به این روزای قسنگی ک داشتیم دل تنک میشیم تازع میفهمیم جقدر اشتباه کردیم سر بچه ها غر زدیم این طفل معصوم ها با خواست خودشون نیومدن اینجا یه مادر وظیفسه هر سختی رو بدوش بکشه بخاطر حیگر گوشش و اینم بگم هر وقت اومدم گهواره همش حرف زدن ک بجه خواستیم چیکار اشتباه کردیم پشیمون میسم ک چرا اصلا خوندم ازش رد نشدم

حرفاتون رو همه صدق نمیکنه من رو وزن و قد بچم حساسم وقتی خودش بخوره کم میخوره ولی قبل غذا خوردن خودمون بهش غذا میدم موقع وقت غذا خودمون میزارم‌جلوش
یا مثلا موقع بیداری شیر نمیخوره فقط شبا میخوره
و هزار کار دیگه
هر مادری دغدغه خودشو داره

خب عزیزم یکسری چیزا علمی مث تلویزیون مث قطع شیر شب
ک قطعا بیخیالی نسبت بهش خوب نیست
اما یک مدت خیلی جو اینکه باید بچه فلان باشه
باید مادر فلان کنه
اگ بچت هنوز خواب مستقل نداره ال
اگ بچت هنوز فلانش بیسار نشده تاثیر بل
و من اینستاگرامو ک هر ننه قمری یک دوربین گذاشته جلوش و برای مادری کردن بقیه و بچه مردم تعیین تکلیف میکنه رو مقصر میدونم
یک جوی شده ک برای پی پی بچتم میان اضهار نظر میکنن و این به مادران استرس میده
که اگ یک ذره ریلکس باشم باید با عذاب وجدان اینکه مادر بدی ام پاره بشم

میشه. درخواستم قبول کنی

سلام . به نظرم تا یه حدی خوبه ولی به گفته شما زیادی حساسیت خوب نیست ولی اینکه دیگه بچه رو کلا ول کنن هم جالب نیست(الان داخل مهد میبینم بچه هایی که به قول خودم تربیتشون ول نبوده و خانواده بیخیالی ندارن هم از نظر تحصیلی خیلی بهترن هم از نظر تربیتی خیلی بهترن)
ولی خب مثلا اینکه مستقل غذا بخوره. گوشی بازی نکنه و.. اینا خوبه
و اونایی که همش گوشی بازی میکنن و مستقل غذا نمیخورن در آینده به مشکل میخورن واز.

راجب گوشی بازی هم بچه هایی که همش درحال گوشی بازی هستن. از نظر تمرکز و اشتها و... خوب نیستن. و از طرفی خیلی وقتا چیزایی میبینن تو گوشی بزرگترا که تو اون سن نباید ببینن و .....


مامانم میگفت یه بنده خدایی بچش بزرگ بوده قبل دبستان. سر سفره بچه منتظر بوده که مامانش بیاد بهش غذا بده و تا مامانش نیومده این بچه همونجوری نشسته و منتظر بوده.

من هم روی همه چیز سخت گرفتم به خودم تا بچه ام به روال بیفته. که الحمدالله الان رو رواله. و اصلا هم ناراحت نیستم. یا احساس پشیمونی نمیکنم. خیلی به من سخت گذشت. یه شبایی از خستگی به گریه می افتادم به خودم میگفتم فردا رو دیگه نمیکشم. ولی الان دیگه از آب وگل در اومد.
نه اینکه الان چالش نداشته باشه اما راضیم

عزیزم من ادمایی دیدم و دارمدور و برمک اهمیت ندادن درستهبالاخره یچه اموزش میبینه یاد نیگیره اما یکی بچندین زبان مسلطه یکی ب زور یدونه زبان مادریشو بلده من الان بچم چند زبانه اس فارسی ترکی انگلیسی صحبت میکنم کاملامتوجه میشهدر حد سن خودش اما بچه داداشم ک اصلا براش وقت گذاشته نشده تو مدرسه فارسی نمیتونست صحبت کنه درسته یاد میگیرهولی بچه باهوش و کم هوش تربیت کردنکاملا مربوط بتربیت اولیه مادره ؛اینکه یکی در اینده دکتره یکی خانه داره و ...دقیقااز بچگی نشات میگیرهولی خوب این اموزش ها نباید ب خودمون اسیب بزنه من پسرم مریض میشد خودمو میزدم چون واقعا داغون میشدم الان دو سه ماهیه اروم شدم مواظبشم خیلی مثلا خیلی مهمونیا نرفتم ب خاطرش وقتی نوزاد بود

دقیقا اینجوری من ب چشم دیدم رفته بودیم مهمونی بچه ای یکی ک ازپسر من دوماه بزرگتره مامانه ولش کرده بود با داداشش و پسر عموش می‌رفت اینور اونور پله هارو بالا پایین می‌رفت یا وقت شام با اینکه مامانش نبود نشست مثل آدم غذاشو خورد کلی ، حرف میزد مثل بلبل
اونوقت من پسرم تا میخواست دنبال اون بچه بره پشت سرش میرفتم تا اتفاقی تیوفته براش غذا می‌کشیدم قاشق میدادم دستش بخوره نمی‌خورد یا خودم میخواستم غذا بدم نمی‌خورد دریغ از ی ق نخورد 😑😑😑😑
بعد من پسرم غذا نخوردم خودمم نمیتونم بخورم یا از گلوم پایین نمیره اونوقت اونا بچه رو ول کرده بودم عموش بهش غذا میداد اونم دو لپی میخورد 🥴🥴🥴

من همممه ی چااالش و استرسم فقط و فقط سر سلامتیشه تو این دوسال مردم و زنده شدمممم
شب تا صبح‌چشمم به نفس کشیدنشه که آیا درست نفس میکشه 😶😶😶
از روووز اول باهاش در گیر بودم

چون هرکس هرچی بلده یاد میده باقیشو خدا براش جبران میکنه. واس همین نمیشه دقیق فهمید از چه خانواده ای چه بچه ای بیرون میاد.ان شالله همه در پناه خدا باشن. منم خیلی حرصو جوشی ام رو ی سری چیزام خیلی حساسم ولی وقتی موهای سفیدمو تو آینه میبینم خیلی غصم میشه 🥲

منم مثل توام تو بعضی مواردش
خابش تنظیمه
شیر شب از یک سالگی ندادم
خودم غذا میدم چون نمیخوره و بدغذاست
اما پوره نه
تی وی تعطیله
گوشی اصلا
الحمدالله کم مریض میشه اما اگه بشه پدرم در میاد
از همه مهمتر که من خیلی بهش اهمیت دادم تغذیه سالم
من هر روز آب قلم دادم
هر روز چهار مغز و کنجد و خرما دادم
شیر خارجی به قیمت بالا بهش دادم
خلاصه از جونم مایه گزاشتم
و ذات خودمو میدونم
صد دفعه برگردم عقب باز همین کارا رو میکنم و دوس دارم

من ک خیلی خستم بخدا خوشبحال مامانی ک بیخیالن چون بچه داری براشون شیرینه نه مثل منک دیگ دوست ندارم یکی دیگ بیارم اینقد ک اذیت شدم

به هیچ عنوان همچین حسی ندارم تازه به خودم میبالم،خیلی ها هستن میگن آخرش که چی؟؟فکر می‌کنی پیر شدیم بچه ها محل میزارن بهمون؟یا برامون ال میکنن ؟بل میکنن؟؟
اما بنظرم ما مادرها باید این روبپذیریم که ما این بچه ها رو وارد این دنیا کردیم و در قبالشون مسئولیم،بی چشم‌داشت
بی انتظاره جبران
من حتی برای اینکه مادر بهتری بشم در اوج نداری م(که دقیقا یازده ماه یه اصلاح ابرو نرفتم چون همسرم تصادف کرده بود و خیلی زندگی برامون سخت شده بود) چندتا دوره خریدم برای اینکه ب سلامت روح بچه هم مثل سلامت جسمش اهمیت بدم

نگو ک دلم خونه کلا زندگی دیگه باب میلم نیست

منم عین توام خواهر پیر شدم اعصاب برام نمونده دیگه بچه ام دارم از شیر میگیرم که غذا بخوره مصیبتم کم غذاشو خیلی خیلی کم میخوره موندم چیکار کنم

به چه قیمتی جوان بمونیم من و یه دوستم تقریبا بچه هامون همسن هستن مال اون چهل روز کوچیک تره من مثل شما هستم و از ۱۵ ماهگیش تا الان مریض نشده خدارو شکر گوش شیطان کر ولی مال دوستم هر ماه مریضه انگار واسش مهم نیست ها حتی یه چکاپ بچه رو نبرده ببینه چشه یه بار بغل کردم باورتدنمیشه به زور ۸ کیلو میشد خیلی بود ها حالا مادرش بیخیال من از روزی که بغلش کردم کلا ناراحتم واسش حالا اگه دوراز جون دخترم اگه مال من بود کی سکته رو زده بودم ها قبل یک سالگی سنگ کلیه داشت مدام تو راه مشهد بودم پیش دکترش تا خوب شد ولی اتفاقا باید به خودمون افتخار کنیم که خیلی وقت گذاشتیم و کوتاهی نکردیم

بنظرم هر مادری یه چالشی رو داره..یا لهتره بگم یه چالشی رو برای خووش میسازه!
شاید یکی روی خواب و مستقل غذا خوردن و...حساس نیست
ولی نسبت به رشد و وزن و...حساسه

هرکاری و بنظرم همت پشتش باشه خوبه
من هنوز نتونستم شیرشب رادبن‌و‌بگیرم چون شبا عین جنازه پخش زمینم
البته هرشب نمیخوره ولی خب گاهی میخوره
عوضش امیرمهدی از چهارماهکی شیرشب قطع شد
یا مثلا رادین همش مریض شد زمستونی و اما امیر تا یسالگیش یبار مریض شد
همه اینا انرژی ادمو میگیره واقعا
بستگی به ادمش داره

من که داغون شدم من که حس پوچی دارم کلا واقعا بریدم

بنظرم اونایی که سهل میگیرن همه بچه هاشون بهترن و راحت ترن هم خودشون کمتر اذیت میشن
من خودمو کشتم با هزار تا بازی و کتاب به حلما سادات آموزش رنگ ها رو دادم اما جاریم هیچ آموزشی نداد و پسرش که هم سن حلما ساداته تقریباً خودش همینطوری یاد گرفته و...و همینطور چیزای دیگه

سوال های مرتبط