۷ پاسخ

عزیزم بچه یکی از اقوام این کارو میکرد تا دستشو میکرد تو شلوارش مامانش میگفت جیش داری؟ اینجوری کردی فکر کردم جیش داری، و اینکه بعضی بچه انرژی تخلیه نشده تو سرانگشتاشون دارن مخصوصا بچه هایی با تحرک فیزیکی بالا، براش اسلایم بخر و خمیربازی زیاد بازی کن بده گوله کنه لوله کنه انرژی دستش خالی بشه، موقع خواب خمیر بده دستش، انشاالله موفق باشی جانم

مدام دستش چیزی بده بازی کنه خمیر بازی رنگ انگشتی حواسش پرت بشه

پسره منم جدیدا اینطور شده .خودش میگه میخاره یا میگه میخوام باهاشبازی کنم . بهش گفتم اگر میخاره باید بریم بشوریمش تا خوب بشه وگرنه مریض میشه .هروقت اینطوری شد بهم بگو ببریم بشوریمش .یا وقتی میگه میخوام باش بازی کنم میگم اون بدنته نباید باهاش بازی کنی اذییت میشه بجای با یویزه دیگه بازی کن . حواسشو پرت کن .دعواش نکن .تهدیدش نکن .بازی هایی توش دستش درگیر بشه هم باهاش زیاد بکن .مثل خمیر بازی .رنگ انگشتی .قیچی بده بهش کاغذ ببره .بیشتر بغلش کن بهش محبت کن . بچه ها تو این سن از سره خود ارضایی اینکار رو نمیکنن چون نمیدونن چیه اصلا فقط کنجکاویه ولی اگر واکنش بد بگیرن میشه عادتشون و بعد ها بدتر میشه .کاریش نمیشه کرد جز اینها و صبوری .ولی اگر خیلی طول کشید حتما بایه مشاور مشورت کن

یه دوره ای داره خوب میشه ولی هم باید حواسشو پرت کنی هم بهش بگو اه اه کثیفه دست بزنی دستت اه میشه اصلا دعواش نکن که قایمکی انجام بده راجبش باهش حرف بزن بگو اگه دست بزنی دستت کثیف میشه اونجاتم زخم میشه بعدم یه راهی پیدا کن مثلا من دخترم یه مدت شلوار نمیپوشید بهش زنبور نسون دادم گفتم نپوشی میاد نیشت میزنه دیگه میپوشه

تو این سن وقت کشف کردن نیست که بهونه بیاری بگی داره کشف میکنه جدی باش

فقط حواسشو پرت کن و یه چیز نرم بده دستش تا با اون بازی کنه ،این بچه هام هر روز یه داستان جدید دارن

جدی نبودی براش شده عادت و بازی یک ماه زیاده برای رها کردن اینجور عادتا چند ثانیه قابل قبول هستن سریع باید لبای کنی تنش و حواسشو پرت کنی

سوال های مرتبط

مامان قندعسل مامان قندعسل ۳ سالگی
سلام مامانهای مهربون لطفا هرکسی تجربه داره بیاد منو راهنمایی کنه
پسرم 3.5 سالشه دخترم 3 ماه خیلی بد قلقه همش در حال گریه هست و با کوچک‌ترین صدا بیدار میشه
پسرم هم من سعی میکنم باهاش وقت بگذرونم نقاشی کنم آب بازی کنم ولی واقعا کشش ندارم دیگه کارهای خونه غذا درست کردن رسیدگی به بچه بی‌خوابی شبانه
از یه طرف هم پسرم خیلی به ابجیش گیر میده با اینکه من اصلا عکس‌العمل نشون نمیدم ولی تا میبنه خوابه سریع می‌ره بالا سرش خم میشه توی صورتش جیغ میزنه دخترمم از ترس شروع میکنه گریه کردن یا تا میبینه خوابهای صداش میزنه میگه باید بیدار شه
توی خونه همش بهم چسبیده دستشویی میرم بدو میاد پشت در
دیشب موقع خواب خیلی گریه میکرد که تنهام نزار میدونم ترس از دست دادنم رو داره ولی نمیدونم باید چیکار کنم واقعا کم آوردم باباشون هم تمام شیفت سرکاره مجبوره اضافه کار بیاسته تا بتونیم جوری که بچه ها میخوان زندگی کنیم ولی خودمم دیگه کشش ندارم آرزو یه خواب راحت دارم خواهر شوهرم وقتی باشه پسر بزرگه رو نگه میداره میبره پیش خودش وی دلم میخواد یکی دخترم رو بگیره پسرم رو ببرم پارک ببرم فروشگاه