یه فریم از پیاده روی های بعدازظهر مادرپسری:
فسقل خان از خواب بعدازظهر بیدار میشه، میان وعده ش رو میخوره و آماده میشه بریم تا میدون سر کوچه🫠 یه میدون خیلی باصفا و جذاب...
اما فسقل خان عاشق ماشیناست. ماشیناهم دور میدون بوق میزنن پس از نظر خودش بهتره بدوهه بره سمت خیابون😐 مامان گلی دستشو میگیره میبره سمت میدون، فسقل خان خودشو میکوبونه زمین و محکم میشینه😅 یجوری که مامان گلی نمیتونه حتی بغلش کنه. میبینه مامانش رفت سمت خیابون پامیشه و حرکت میکنه با اون کفشای جیغ جیغو🤤 مامان گلی، یاد قصه ی حسنی میفته که سیب سرخ میچید تا بچش از خونه بیاد بیرون، اونم بیسکوییت میخره و نشون فسقلی میده تا بیاد سمت میدون. فسقلی میاد بیسکوییتا رو میگیره و دوباره میدوهه سمت خیابون🤣🤣🤣
یجوری اوضاع خوب و طنزه که فقط مامانی میشینه و میخنده😅
بعد از پیاده روی جذاب، توی خونه توپ بازی میکنیم تا جاییکه یا فسقلی یا مامان فسقلی از خستگی غش کنن و بخوابن😅
.
توی خوابمم نمیدیدم این روزا رو. بدون سروصدا و بدون اذیت بریم بیرون و بخندیم دوتایی باهم.
خدایا شکرت بحاطر وجودش❤️🌱

تصویر
۷ پاسخ

عزیزممم😍چقدر قشنگ گفتی

سلام عزیزم خوبی درخواست میدی من پرم
محصولات مراقبتی و سلامتی دارم چیزی خواستی بگو درخدمتم فقط پیوی بگو اینجارو چک نمیکنم

عزیزممم چقد قشنگ نوشتی
هانا متاسفانه راه نمیره🥲از نه ماهگی پاشده وایساده میگیره راه میره اما تنهانه

خوش بحال فسقلی با این مامان پایه وپرانرژی

تو باید نویسنده میشدی خدا حفظش کنه فسقل خانو

ای جووووووونم ماشالا بهش

خدا بهت ببخشه ماشاءالله بهش۰۰😘😘😘

سوال های مرتبط

مامان یاسین مامان یاسین ۱۳ ماهگی
شاید باورتون نشه ولی بچه ای که خوب میخوره و خوب میخوابه هم میتونه مامانشو به مرض جنون بکشونه 😭
همش یا باید بره دَدَ یا بره رو بالکن یا بره خونه ی مامانم
دیگه نمیتونم کنترلش کنم
مثلا مامانم میاد خونم اصلا اینجا بند نمیشه میره بغل مامانم و اینقد گریه میکنه و جیغ میزنه که ببرم پایین که بره خونه مامانم اینا
خیلییییی جلوشون خودشو لوس میکنه
وقتی هم اونجا باشیم نه میشینه غذا بخوره نه میزاره پوشکش عوض کنم نه هیچییییییی
کلا اونجا رو خونه ی بازی میبینه
همش بغلش میکنن میبرنش رو حیاط اینور اونور تو کوچه
با اینکه خودمم هرروز میبرمش پارک ولی دیگه اونا شدن آدم خوبه ی زندگیش اونجا شده خونه ی خودش اونا شدن مامان باباش
من تز سرکار میام باهام قهره تا یه ساعت 🤧😫
وقتی خونه ی اونا باشه من دیر تر از اون برم اونجا تا منو میبینه میره بغل مامان یا بابام ‌ جیغ میزنه و گریه یعنی منو نبر خونه اصلا چرا من میرم اونجا
عصری اینقد گریه کردم از دستش که قفسه سینم درد گرفته
مامان شـاهـان🤱🏻 مامان شـاهـان🤱🏻 ۱۵ ماهگی