۱۱ پاسخ

ببین اصلاااااا بچه رو بهشون ندع
هر وقت اومد یا شروع کن پوشک عوض کردن یا شیر دادن یا سریع پاشو چرخونش یا غذا بده
وقتی بهش ندی به زور که ازت نمیتونه بگیره

چرا میدی ببره خوب؟ محکم وایسا بگو‌ نمیشه می‌خوام خودم‌ بخوابونمش نده بهش مگه‌ میتونه به‌زور بگیره اخه

وااااااااااای فقط میخوام جرشون بدم خدا ازشون نگذره پیر شدیم از دستشون متنفرم از هر جی مادرشوهره مادرشوهر منم میگه تو بغل تو آروم نمیشه تو بغل من آروم میشه یعنی میخوااااام جررررررش بدم چیزی ازش نمونه

شوهرت چرا فک میکنه خونه ی پدرش راحت تره بخدا که هیچ جا خونه ی خودم ادم نمیشه...کاش اینجور آدما اصلا زن نگیرن بمونن ور دل خانواده شون عزیزم چند ماهم صبر کن ان‌شاءالله زودی میری خونت خاک تو سر همچین آدمی که میخواد برا نوه ش مادری کنه هر کی جای خودشو داره بخدا اینجور آدما کمبود دارن

عزیزم بعنوان کسی که تجربه داره میگم بذار هرچقدر خودشو جر میده بده اون بچه توعه بزرگ شد یه تار موی تورو به اونا نمیده اونقدر توو روش وایسه از خوابوندنش پشیمون میشه😄

نمی دونم مادر شوهرت چیکارت کرده که بدت میاد ازش ( در جریان نیستم )
ولی حالا که خوابونده تو هم برو بخواب من از خدامه یکی مهدیار ازم بگیره من بخوابم

مثل مادر شوهر منه 😐😐

خب چه اشکال داره جدیدا چرا خانما نسبت به هر کار مادرشوهر گارد میگیرن بابا خب برده خوابونده خواسته خوبی کنه این بدی؟

امان از این خانواده نکبت شوهر

عزیزم بزار بخوابونه و توهم استراحت کن خودت..من ازخدامه یکی ایلیا رو بخوابونه و من نیم ساعت دراز بکشم..
پسر بزرگمو مامانم همش میخوابوند راحت بودم ولی الان دیگع حوصله بچه نداره

از مادرشوهرت متنفرم
خیلی صبوری خیلی
رو مخ منه
تایپک میزاری دلم میخواد خفش کنم مادرشوهر نچسبتو
شوهرت مگه زبون نداره بردار ببرش خونتون

سوال های مرتبط

مامان امیرحسین و اسما مامان امیرحسین و اسما ۱۰ ماهگی
مامان خانمی و دوقلوها مامان خانمی و دوقلوها ۱۲ ماهگی
مامانا تورو خدا راهنماییم کنین چه خاکی تو سرم بریزم از از دست این دختر
هرچی بهش بگم سرم داد میزنه گریه میکنه
امروز بچه هام دوتاشون گازشو گرفته بودن گریه میکردن

بعد اینا خیلی خواهرشونو دوس داره تا بیاد سمتشون یا براشون برقصه اینا خوشحال میشن
بعد هر روز نیم ساعت گوشیمو میدم دست دخترم برنامه های آموزشی هست نگاه میکنه

بهش گفتم عزیزم یدقه بیا براشون برقص تا آروم بشن یکم تا بخوابونمشون
چند بار تکرار کردم گفت نه گفتم دخترم لطفا باز محل نذاشت
منم گفتم اصلا بده گوشیمو اونم یجوری نگام کرد منم دستمو بردم طرفش که بده یهو داد میزنه میگه خو باشهههه باشههههه بیا گوشیو انداخت زمین دوتا چک خودشه زد و به گربه افتاد منم دعواش کردم که آره سر مامانت
داد زدی بعد اومدم تو اتاق
اونم هی گریه گریه که کاش من بدنیا نمیومدم من میرم پیش سگا که منو بخوره فلانو فلان بعدم اومده تو اتاق میگه ببخشید
و میگه زود ازم مغذرت خواهی کن یعنی که بیا آشتی کنیم
بخدا دارم دیونه میشم خودمم از دستش کلی گریه کردم دلم نمیخاد اونم اذیت بشه ولی واقعا منم اذیت میشم از رفتارش نمیدونم چکار کنم
به نظرتون ببرم روانشناس؟