۷ پاسخ

یکی دیگه بیار

واقعا چرا باید از این موضوع دلت بگیره،؟؟ من از خدامه بچم اینجوری باشه

چه خوب اما از طرفی هم بد چون ممکنه دو تربیتی شه . من دورم از مامانم اینا ولی پشت تلفن هم باهاش بده اصن چشم دیدن مامانمو نداره 😂

پسر منم چسبیده به بابا و مامانم یکسره اونجاست فقط دستشویی داره میاد باز میره پیششون

پسر منم دقیقا همینه

وا بزار بچسبه به مامانت خودتم استراحت کن

دخترمن چون قبلا طبقه بالای مادرشوهرم بودیم تقریبا وابسته مادرشوهرمه. بیچاره مامانم بهش محبت میکنه وسیله میخره الان 2هفته بیشتره اومده خونمون بخاطر من، با مامانم چپه. چیزی میگیره یه نیم ساعت یه ساعت خوبه بعد دوباره شروع میکنه لجبازی
بیشترم بخاطر اینکه مامانم همش حواسش به منه بهم اینکارو کن یا نکن دخترم میگه نه باید اونکارو کنه

سوال های مرتبط

مامان لیا و دیا مامان لیا و دیا ۴ سالگی
مامانا طبق شکی که تاپیک قبلی گفتم
شک کرده بودم به بیش فعال بودن دخترم گفتم ببرمش مهد ببینم اوضاع چطوره
رفتم اونجا با مربی حرف زدم که ثبت نام کنم اونم یه کم با دخترم صحبت کرد اسباب بازی بهش داد گفت بازی کن بعد گفت جمع کن موهایم بافت الاکلنگ آورد بازی داد و شعر خوند دخترم حرفاشو گوش میداد آروم بود اصلا یکی دیگه شده بود من فهمیدم بیش فعال نیست قبلانم مهمونی میرفتیم اونجا دخترم بکل عوض می‌شد و آروم ساکت حرف گوش کن چی بگم مودب و عاقل

ولی از مربی و محیط مهد خوشم نیومد ثبت نام نکردم اتاق مادرا جدا بود درب اتاق ها رو کلید می‌کرد میرفت و میاومد مدام کلید می‌کرد اخه دیگه اتاق مادرا رو چرا کلید میکنی مگه نباید شیشه ای باشه مادر ببینه داخل رو ؟بعد دخترمو جدا برد نیم ساعت داخل من پیشش نبودم میگم چیکار کردی اونجا میگه تنها بودم نشسته بودم
بعد اتاق های تو در تو و تاریک یه روز درمیون دو ساعت ۱۶۰۰
مهم هزینه ش نیستااااا میخواستم تو محیط باشه ولی تصمیم گرفتم خانه بازی ببرم با بچه ها بازی کنه خودم ببینمش تا اینکه نباشم اونجا یکی با حرص ببراش دستشویی یا با بچه ای دعواش بشه و گریه کنه چون مظلومه بالاخره بچه شیطون هم هست دیگه همه که مثل دختر من نیستن
دختر کوچیکمم اضطراب جدایی داره دلم به اونم میسوزه تنهاش بزارم پیش مامانم میمونه هاااا ولی 😞😔نمیدونم بخدا دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط
چقدر سخته بچه پشت هم😭