امروز دخترمو گذاشتم بالای سرسره،ی خانمه اومد اونم پسرشو گذاشت سرسره کناری
بعد ب شوهرش گفت سالی دیگ ایهان هم اندازه این دخترخانوم میشه،گفتم چندوقتشع گفت ۱۸ ماه
گفتم دختر من ۱۹ ماهس
بعد ی لحظه با تعجب نگا کرد و گفت فک کنم بچه من خیلی ریزه،من هول شدم گفتم لباسای تنش هم گشاده،گفت ماشالله بهش باشه و فلان،بعد دیگ سر صحبت باز کرد،من فک کردم بچش ۸/۹ ماهه هست،اینقد ریز بود
گفتم من خودمو پاره کردم ک بچم رشد کرده چون رفلاکس داشت هیچی نمیخورد،بعد اون گفت نه من اعصاب خودمو خورد نمیکنم بخوره نخوره،روان مادر مهم تره فلان،گفتم پ ی فرقی باید بین بچه من و تو باشه،میگف اشتباه میکنی سخت میگیری ب خودت،بچه اون ۹ کیلو هم نشده بود با قد ۷۶
حالا نمیدونم من اشتباه کردم اینقد ب خودم سخت گرفتم یا اون؟راستش من حوصله نداشتم بچه هیچی نخوره و ضعیف و مریض باشه هرروز ببرم این دکتر و اپن دکتر،ترجیح دادم ب هر ترفندی شده غذاشو بدم،هرچند اگ ب خودش بود الان همون ۹ کیلو هم نمیشد
کاش منم میتونستم مث اون خانومه یکم بیخیال باشم😩

تصویر
۲۴ پاسخ

منم مثل توام بزور غذا میدم ب سلین وگرنه ب خودش باشه اصلا غذا نمیخوره

کار شما درسته عزیزم
بچه رو که نمیشه به حال خودش رها کرد پس چرا ما والدین باید از بچه هامون مراقبت کنیم خصوصا که الان سن رشد هستند و نیاز به همه نوع غذایی دارند
شاید اون بیخیال باشه و براش مهم نباشه ولی بچه بدغذا و بدعادت بار بیاد برای اینده هم دچار مشکل میشه

ولی واقعا سخته برا بچه اش ک فردا بزرگ بشه اذیت میشه ریزه میزه میمونه

امروز روستا بودم. بعد من حتی یک ثانیه هم. نتونستم. بشینم. همش دنبال دخترم بودم که زمین نخوره سنگ ریزه واینازیادبود خدایی نکرده زمین میخوره دست وپاهاش زخم میشدبعدش عروس عموی شوهرم پسرش سه ماه ازدخترم کوچیک تر راحت نشسته بود بچه هم راحت میرفت ومی اومد. باخودم میگفت خوش به حالش آرامش داره راحت نشسته ولی من همش استرس دارم ودنبال دخترمم

من چی بگم خستم دخترم با وزن تولد سه و هشتصد الان هنوز نه کیلو هم نشد دیگه نمی‌دونم چیکار کنم عصبی شدم

یه کمی هم به ژنتیک برمیگرده...بچه خواهرشوهر من ماشاالله لقمه بدون گوشت تو دهنش نمیبره. غذا خوردنش بهتر از بچه های منه ولی لاغر تر از بچه های من هست...

حالا بچه های من اصلا گوشت و مرغ نمیخورن... شششااااییییدددد ماهی یه بار یه لقمه با گوشت بخورن... همه ش برنج و ماست یا نون و ماست....
ولی بهتر از اون هستن...

عزیزم دخترت قد وزنش چنده

مامان دایانا.دخترت چندتا دندون دراورده؟

دنبال بچه هاتون ندوید برای غذا خوردن بزار توی ظرف دم دستشون خودشون بیان بخورن یک هفته ای خوش خوراک میشن امتحان کنید

منم دختذمو بردم پارک به دخترم اب دتدم یه بچه ام اومد اب دخترمو میخواست بگیره تنش بود به مادرش گفتم اب بهش بده گفت ولش کن اب نیاوردم براش منم جیگرم کباب شد قمقمه دخترمو‌باز کردم بهش اب دادم بچه هلاک بود برای آب خاک تو سرشون برای مادری کردنشون

نه عزیزم تو اشتباه نکردی اتفاقا فردا روز خیال تو راحت تره تو الان حرصشو خوردی و دیگه تموم
اون تازه بعد شروع میشه دردسر هاش باید دنبال دکتر تغذیه و غدد از این مطب به اون مطب از این آزمایشگاه به اون ور بشه

بنظرم بستگی ب ژن داره
چون من اصلا حساس نیسم بخوره میدمش غذانخوره ام ن
ولی بدنیس

عزیزم خدا بچتو حفظ کنه
ولی بچه رو سخت نگیری غذا بهش ندی ب حال خدش بزاری ک نمیشه
الان بچه شما ۱۲کیلو هس
واکسن ۱۸ماهگی زدی؟

میگم میشه بزام بگی چیا درس میکنی براش .یباردیگ پرسیدم یادم‌رفتن

نمیدونم چقد درسته این حرف
ولی پسرمنم هیچی نمیخوره
فقط یروز در میو بزور خودم حریره بادوم میدم توش پودرگردو‌پسته و گاهی شیره انگور و‌گاهی خودخرما میریزم توش میدم....وگرنه غذاهرکارمیکنم نمیخوره تق میکنه اونوهم کم میخوره ولی باز بهتره از هیچی
ولی خب وزن و‌قدش نرماله
شایدم‌ژنتیکی بوده...این خیلییی مهمه
دخترخاله من مثل تو بود ولی بچش لاغرر خیلی ها
چون ب پدرش رفته
بچه منم ب شوهرم رفته ک یکم‌تپله
منم عصالم نمیکشه زورش کنم
هی تست میکنم ببینم میخوره یا ن هی تف میکنه انگار اب یخ میریزن روم امروز خیلی تلاش کردم نهاربخوره .باکلی تلاش سرگرم کردنش ی قاشق غذاخوری خوردشاید

عزیزم قد وزن دیانا جان چند هست؟

یه چیزی بگمممم
اون درست میگه
روان مادر مهم ترع
بچه من بل وزن عالی تا ۱۲ اومد
ولی تا الان ذره ای غذا نخورده
بچت غذا خورده که با هرترفندی خورده
بچه من به هیچ عنوان نمیخوره
و به شدت عصبی شدم چون دائم چسبیده بهم و روح و روانم از دست رفتع

منم گفتم هرچی خودش خورد خورد ولی قد و وزنش ماشا... نرماله پسرم ۱۸ ماهگیش قد ۸۳ وزنش ۱۱۱۰۰
نمی‌دونم کدوم درسته اما مامانم دقیقا سر من حرص میخورد که بخورم و الان پشیمونه میگه خیلی خودمو اذیت کردم

قد و وزن دخترت ۱۸ماهگی چند بود

ی تایم بچه ها واقعا بازیگوش میشن و باید بزاریشون ب حال خودشون اما اینکه اصلا ب خودت سختی ندی و خودش الکی بیاد بالا بدون هیچی رو دیگ قبول ندارم
پس نقش مادری کجاس!؟

به ژنتیک بچه بستگی داره. دخترم بردم همه جوره آزمایش داد. همه چی اوکی بود. غذا هم میخوره و انواع ویتامین. ولی وزنش بالا نمیره. به سختی وزن میگیره. هر بچه ای قد و وزنش با نمودار رشد خودش سنجیده میشه

بچه رو به حال خودش بزاری نه غذا میخوره نه میخابه مادر باید همه اینارو خودش بدونه به هر نحوی شده غذا بده تو این سن حساس باید خوب رشد کنن

ببین رسیدگی مهم ها نمیگم مهم نیست ولی از همه مهم ژن بچه است.من یه دختر دارم یکسالگی هشت کیلو بود الان دومی یکسالگی 10بود با اینکه من به اولی بیشتر می رسیدم .

دختر منم تقریبا قد و وزنش مثله این پسره این خانومه دکترمم بردم فایده نداشته میگن تا دو سالگی نمیتونیم دارو بدیم🥲

سوال های مرتبط

مامان تربچه مامان تربچه ۱ سالگی
مامانا بیایین یه مشورت، خواهرم بچش ۳سالشه ،با بچه من همیشه همبازیایه خوبی ان ،معمولا هر روزی که خونه مامانم میریم زنگ میزنیم به هم که باهم تو یه روز اونجا باشیم ، هفته پیش خونه مامانم مدام من مواظب بچه ها بودم اون نشسته بود سر گوشی ،من بچه هارو سر گرم میکردم ،شوهرش که اومد من رفتم تو اتاق لباس پوشیده بپوشم از دور دیدم بچم دستش به در بوده و بچه اجیم دوبار درو کوبید رو دست بچم جوری که بچم هلاک شد از گریه ،شوهراجیم دوید طرفش و دستشو گرفت تو دستش و به اجیم میگفت کاش طوری نشده باشه من سریع خودمو رسوندم اجیم گفت بچه ات خودش درو بست رو دست خودش ،درصورتی که من دیدم بچه اون زد برام مهم نبود که کی زد همین که بچه ام اروم شد و سالم بود و دستش فقط قرمز شده بود و رفت دنبال بازی برام کافی بود حرفی نزدم فقط به مامانم گفتم من رفتم لباس بپوشم اینجور شد مامانم به اجیم گفت میخاستی مراقب باشی اجیم جلو شوهرش به مامانم گفت بچه اون کوچیکه اون باید مراقب باشه ، خیلی ناراحت شدم دیگه اومدم خونمون ،و این هفته هم که همه جمع شدن خونه مامانم،مامانم گفت بیا گفتم همش باید نگاهم به بچه ها باشه خونه بمونم بهتره ،با خواهرم قبلا زیاد تلفنی حرف میزدیم از اون شب یه هفته گذشت نه من زنگ زدم نه اون زنگ زد حتی بگه دست بچت ات خوب بود طوری نشده بود که ، الان میخاستم ببینم ناراحتیم بیجا بوده؟باید زنگ میزدم من؟؟
مامان هانا مامان هانا ۱ سالگی