۵ پاسخ

دقیقا پسر منم همینه با همه جیز بازی میکنه به جز رنگ،و دفتر
بیاره فقط دوست داره بتراشه
میگم برعکس خودم چقدر علاقه دارم بچه ام، اصلا دوست نداره

یه مدت اصلا بهش نگو حتی نیار براش که رنگ کنه خودتم راجبش اصلا باهش حرف نزن یه مدت بگذره خودش دوباره شروع میکنه یه مقدار لجم میکنن بچه ها وقتی میبینن اصرار به یه چیزی دارن مادرا

برای دست ورزیش رنگ انگشتی خمیر بازی بگیر و خیلی وسایل دیگه هست

گاهی فک میکنم از زبون من می‌نویسید

اخلاقیات پسر شما خیلییی شبیه پسر منه

سوال های مرتبط

مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
امروز اولین روز مهد پسرم بود ، بدون من که نموند من تمام سه ساعت رو کنارش بودم ، بعد خجالت میکشید اصلا حرف نمیزد یا اگر حرف میزد خیلی آروم پیش من حرف میزد که مربیشون اصلا صدای اینو تو این همه بچه نمیشنید ، بعد بچه ها چون این از همه کوچیک تر بود و خجالت میکشید و حرف نمیزد یکیشون که خیلی بی ادب بود هی میگفت من از این خوشم نمیاد پیش من نشینه بقیه هم به تبع اون همین حرف رو زدن ، وای داشتم سکته میکردم همونجا گریه ام ولی خودمو جمع کردم ، نسبت به پارسال که یه بار بردمش اصلا نمیموند میرفت فقط بازی ایندفه مینشست و توجه اش بیشتر بود اما مثلا مربی میگفت رنگ کن رنگ نمیکرد ، از یه طرف از این خوشحالم که اینقد این سه ساعت همکاری کرد و نشست از طرفی از اون حرفای بچه ها به شدت دلم شکسته و آخرشم مربیش گفت پسرت حرف نمیزنه ؟ گفتم حرف میزنه ولی اینجا خجالت میکشه ، اونجا بچه ها رو نگاه میکرد ولی با هیچ کدوم سعی نکرد دوست بچه ولی اومدم خونه با بچه های همسایمون کلی بازی کرد ، خدایا خودت کمکم کن پسرم رو راه بندازم خیلی سخته از طرفی از نطر روحی خودت داغون باشی و کلی دلشوره که یعنی همه چی درست میشه ؟ از طرفی باید محکم پشت بچه ات باشی ...