چقد دلم میخواست کر بودم دیگه از غر خسته شدم صبح تا حالا داره گریه میکنه و غر میزنه بخدا دبگه دیوونه شدم...شب مهمون دارم عصری نوبت سونو دارم هیچ کاری نکردم نزاشت ی غذا گرم کنم بخورم ....خونم جارو میخواد ..من نمیدونم این بچه چشه اخه مدامممم داره غر میزنه حتی وقتی بازی میکنه میزارمش زمین انگار مار نیشش میزته ی دیقه بند نمیشه

رفتی سنو عزیزم

اینطور مواقع اشکال نداره اگه مهمون دعوت نکنید یا اگه خودشون خواستن بیان بگید درک کنن و بزارین واسه چند وقت دیگه واقعا مردم خیلی بی درکن منم با بچه خیلی سختمه هم خودم اذیت میشم هم بچم هفته پیش ۱۱ نفر پاشدن اومدن خونم مهمونی واقعا برام عذابه از این به بعد میخوام یا بهونه بیارم یا اگه طرف شعورشو داشته باشه و یکم بفهمه بهش بگم نیاد

وای چه سخت. مهمون دیگه چیه تو این وضعیت؟ به نظر من خونه ای که بچه زیر دو سال داره نباید رفت واقعا سخته با بچه

الهی.قنداقش کن صدا سشوار دانلود کن بخوابونش

واقعا سخته میدونم منم همینم
خدا قوت بده به همه مادرا

همدردیم عزیزم منم دیروز این وضع رو داشتم

منم مث توام همش نق میزنه فقط میگه ۲۴ ساعت باهام بازی کنید از طرفی دست تنهام همش تو خونه تنهام با بچه واقعا خسته شدم🥲

ای خدا🥲واقعا سخته بچه داری🥺

ب مامانت بگوبیادکمکت