۱۲ پاسخ

بقول مامانا حق داری خسته میشی اما آیا اون بچه هم حقشه؟؟؟بچه ای که هیچی نمیدونه ابنکه بهش بگی ساکت سکوت کنه اینکه جایش درد میکنه نمیتونه بگه و از درد گریه میکنه و خیلی چیزای دیگه ولی ما میدونیم و میتونیم یکم خودمونو کنترل کنیم نمیگم من مث شما نیستم اما به ندرت پیش بیاد تا میام عصبی بشم خودمو کنترل میکنم الکی گریه مبکنم اون میفهمه ناراحت شدم میاد نازم میکنه الهی دورش بگردم نازه جای دعوا و داد زدن نداره ایشالا شماهم باخودت کار میکنی و درست میشی

عزیزم طبیعیه،منم بارهادادزدم،حتی محکم پشاشون هم زدم،

عزیزم طبیعیه،منم بارهادادزدم،حتی محکم پشاشون هم زدم،

خودت اذیت نکن گلم پیش میاد سعی کن تکرارش نکنی ک عذاب وجدان داشته باشی🥲

عزیزم این طبیعیه همه ما مادرا همینیم مخصوصا من ک دوقلو دارم ب تنهایی بزرگشون کردم دیگه رد دادم پشیمونی و عذاب وجدان هم دیگه دیره انقد داد زدم سرشون تاحالا ک بارها نشستم گریه کردم دست مادر نیس مادر خسته میشه کم میاره مگ مادر از جنس فولاده ک بخواد هیچیش نشه خسته تر از همه مادره مادر تا اخر عمرش هم ذهنی هم جسمی باید جونشو فدای بچه هاش کنه اخرشم با سکوت از درداش از این دنیا میره امیدوارم تن همه مادرا سالم باشه همیشه سایه هاشون مستدام رو سر فرزنداشون

عزیزم توقبل از هرچیزی ی انسانی ادم کم میاره بعضیا ادمو درک نمیکنن گاهی مغز ادم دیگ پرههه دیگ کشش نداره ی خورده گل گاو زبون بخور اعصابتو اروم میکنه

منم بیشتر وقتا همینجورمیشم فشار زندگی بچه داری

سعی کن هر وقت عصبی بشی یه رمزیبین پشیمونی بزاری یه اسم خاصی ک یادت بیفته چقدر عصبانی خشمت فروکش کنه

منم بعضی وقتا خییلی بد میشم خییلی
مادر جوونمو از دست دادم زندگی از هر طرف داره روم فشار میاره نمیدونم چ‌گناهی کردم این سرنوشتم شده😔💔

ناراحت نباش عزیزم
ماهم مادریم
خسته میشیم
چرا هیچوقت کسی مارو درک نمیکنه
عذاب وجدان نداشته باش
صبر ما هم حدی داره

طفلکی پسرم بمیرم براش اون لحظه چی حس کرده😭😭

عزیزم چرا این حرف میزنی ت مادری انسانی احساس داری خسته میشی حق داری آدم آهنی نیستی ک آدم بلاخره ی جاهای کم میاره و از مدار خارج میشه

سوال های مرتبط

مامان طاها مامان طاها ۱۵ ماهگی
امشب طاها یک افتاد دستش دسته ای جارو برقی از این صورتی پلاستیکی بود تو دهنش بود رفت خورد تو کامش بعل یک عالمه خون میومد اصلن قطع نمیشد شوهرم هول شده بود من گرفتمش دهنشو شستم باز خون میومد رفتم یک عالمه دستمال کاغذی گرفتم جلو ی دهنش بند نیومد چون دیده هم نمیشد از کجاش انقد گریه کرد آخرش دستمال کردم تو سقف دهنش فشار دادم ناخودآگاه انگار این نیروی اومد تو دستم که ول نکنم اونم گریه میکرد باز تو گریه میگفت جی جی دادم هر گریه میکرد هی سینمو می‌خورد انقد تا این که نیم ساعت ۴۰ دقیقه خوابید بعد تو خواب اخم میکرد لباش آویزون ناراحت بود قشنگ‌تو خواب ..خوب که خوابید تازه من بیقرار شدم که آخ چی شد بچم خلاصه که یعدش زیرپوش و گلوی شوهر اینا همه خونی بود برداشتم لباسشو بردم شستم بچه بیدار شد بردمش پارک ...راه بردم اومد الانم شام دادم همش گریه میکرد هر قاشق می‌خورد میسوخت کامش ... هیچوقت فکر نمیکردم یک‌چیز پلاستیکی کلفت هم اینجوری خطرناک باشه خلاصه که هواستون در مورد بی خطر ترین چیز ها هم باید باشه خیلی ناراحت شدم گناه داشت
مامان آیهان جوجو🐥 مامان آیهان جوجو🐥 ۱۵ ماهگی
سلام قشنگا 🤭❤
خوبین درچع حالین؟
من کع منتظرم ایهان بخوابه بلندشم یه چی بخورم گشنمهه
نمیدونم چرا هربار که به شوهرم میگم وقتی ایهان گریه میکنه لطفاا به من نپر و حرف بار من نکنن اما هر دفعه بدتر میشه
دیشب آیهان دیر خوابید (سرماخورده)فقط یه ساعتی خوابش برد که یهو بیدار شد و گریه کرد منم گلوم درد میکرد بیدار بودم بلند شدم یکم چرخوندمش ولی آروم نمیشد یه بیسکوییت دادم دستش آروم شد اومدم برقو خاموش کردم یکم آروم بود باز دوباره زد زیر گریه یهو شوهرمم داد زد پاشو برقو روشن کن نزار گریه کنه برا خوابت مردی ایشالا که خواب مرگت باشه بعد آیهانو ازم گرفت حالا مادر شوهرمم خونمون بود 😑 منم نرفتم طرفش ولی باز گریه میکرد طاقت نیاوردم بردمش تو اتاق و باهاش بازی کردم تا باز شیر خورد و خوابید همونجا خوابیدیم خیلی ناراحت شدم هربار که آیهان گریه میکنه شوهرم یه جوری باهام حرف میزنه انگار تقصیر منه اگه بخادم میاد میزنه منو
حالا از دیشب باهاش سر سنگینم صبحم اومده بود بالا سرم و باهام حرف میزد جوابشو ندادم زودم پشیمون میشه ولی بدم میاد فک میکنه فقط خودشه که بچشو دوست داره و من دشمنشم ،از من مگه دلسوز تر برا اون بچه هست آخه مگه من دلم میخاد بچم گریه کنه 🥲