مامانا بیاین یه چی بگین اروم شم
من به شدت ادم وسواسی هستم رو لباس یا چیزی که میخوام بخرم نه از لحاظ قیمت از نظر مدل و اینا حتما باید به دلم بشینه برای بیمارستانم و بعدش برای خودم و دخترم کلی گشتم که یه پارچه خوشگل پیدا کردم بردم خیاط بدوزه از شانس من مادرشوهرم باهام اومد اونجا من به خانومه میگفتم برای دخترم سرهمی بدوز خانومه گفت سرهمی نمیدوزم ولی اگه پیراهن میخوای بدوزم که من گفتم نه بی زحمت پس لباس خودمو بدوزین قسمت پارچه دخترم رو بدین من ببرم‌برای دخترم سرهمی بدوزن مادرشوهرم گیرداده بود چرا اینقد سرهمی میخری و میخوای بدوزی حالا ست نباشه و کلی حرف دیگه جلوی جمع خانوم خیاطه بود سه چهار نفر دیگه که من خیلی اروم گفتم برای بیمارستانم میخوام میخوام ست باشه هرچی من میگفتم سرهمی میخوام مادرشوهرم گیرداده بود نمیخواد همون پیراهن بدوز برو و اینکارا چیه دیگه دیدم داره زشت میشه مجبور شدم بگم پیراهن بدوزه الان اینقدر حرصم گرفته که نگو بعد تو خونه گفتم که خداکنه اندازه بدوزه بزرگ و کوچیک ندوزه پارچه گرون خریدم حیفه یهو دیدم مادرشوهرم با داد گفت حیف نمیشه نهایت برا بعدش اندازس گفتم برا بعدش درسته که اندازس ولی من برای فیلم و عکس بیمارستان میخوام و دیگه چیزی نگفتم الان خیلیی تو فکرم همش میگم زشت ندوزه و اندازه باشه اعصابم به حدی خورده دلم نمیخواد ببینمش مادرشوهرموو بنده خدا شوهرم میگه زشت شد برات دوباره میخرم پارچشو ببر جای دیگه ولی اخه چرا بخاطر لج بازی یکی دیگه من باید دوبار پول بدم نمیفهمم این چه کاریه که تو هرچیزی باید دخالت کنن

به نظرم پارچه رو برو پس بگیر
ولی اگه میبینی داستان میشه و حوصله بحث نداری برو از سر همون پارچه نیم متر بخر ببر ی جا دیگه سرهمی کنن
اینجوری هم ب چیزی ک میخای میرسی هم بحث و اعصاب خردی پیش نمیاد برات .
چون تو الان تو این شرایط نباید خودتو اذیت کنی به اون نی نی خوشگلتم استرس وارد نشه الکی😊❤️

بخاطر لجبازی یکی دیگ نبود عزیزم خودت نتونستی پای تصمیمت وایسی یک کلمه میگفتی نه‌نمیخام میبردی جای دیگ حالا مادرشوهر فضولت هم هر چی میخاست بگه گوش نمیکردی

آخه چرا همه چیو به مادر شوهراتون میگید پارچه رو تنهایی ببر بده بدوزه دیگه نزارید کسی دخالت کنه تو کارتون نه تنها مادر شوهر بلکه حتی مادر و اطرافیان خودتون من اجازه نمیدم و حرفم رو هم به کسی نمیگم بعد انجام کارم میگم

یا برو اصلا پارچتو بگیر ببر پیش ی خیاط دیگ
مادرشوهرتم ول میکردی میومدی والا پرو ب تو چ ک تااین حد دخالت میکنی

به نظر من فردا برو پارچت بگیر برو بده یه جا دیگه برات بدوزه

خب پاشو همین فردا برو دوباره پیش خیاطه تنها
بگو سرهمی کنش😂

اخه دختر خوب کی با مادر شوهرش میره خیاطی؟؟؟
انقد رو دادی اینجوری شده دگ

همیشه مقصرخودمونیم عزیزم ....من بهم ثابت شده ....عصبانیتی ک دارم رو میفهمم ...دراصل از خودت عصبی هسی ن اون ....اون مدلشه بیخیال ولی سعی کن اول ازهمه دیگه هیچ وقت باهاشون جایی نری و خودت بتنهایی کاراتو انجام بدی وقتی ایقد حساسی ودوم اینکه نهایت دوس نداشی شوهرت پولشو میده دیگ وسلام ایقد ادم خرج مبکنه اینم روش فداسرت ....منم مث خودتم....تازشم ببینه موقع زایمان ی چی دیگ تن تو و دخترته بیشتر بسوزن....والا

ب خیاطه زنگ بزن خب بگو اندازشو

گاهي وقتا ادم بايد از يه سري چيزا رد بشه عشقم نه براي كسي براي ارامش خودت و زندگيت من ٢با ازدواج كردم تجربه بهم ثابت كرد كه به اينجور ادما فقط لبخند بزنم و رد شم در نهايت كاري كه خودم صلاح ميدونم انجام بدم نه جوري كه باعث ناراحتي بشه،و اينكه ياد ميگيريم ديگه با آشنا كار نكنيم ،من داداشم برق كاره اما كاره برق هيچوقت بهش نميدم اين يه نمونه كوچيك بود كه گفتم☺️☺️☺️

دیگه همین مونده مادرشوهر تو لباس زایمان دخالت کنه

خب شماره خیاط رو داری زنگ بزن‌بگو سرهمی بدون اگه گفت نه بگو‌میام فردا پارچه رو میگیرم