۶ پاسخ

وای دختر خودتو نابود کردی جونیت رو حیف کردی
سر این مرد نامرد

چند سال دیگه تو تصور کن هزاران بار دیگ ازین پیاما میبینی و هربار خودتو داغون میکنی اون موقع با خودت میگی ینی واقعا راهی نبود خودمو خلاص کنم ازین زندگی؟؟
شاید اون موقع دیر شه
تا دیرنشد جونتو بردار و ازین زندگی بزن بیرون
بشین لیست کن کارایی ک میتونی عد طلاق کنی تا درامد و سرپناه واس خودت و پسرت جور کنی
مطمعنم از این وضعیت سخت تر نیست

توف تو رو اون شوهر بیناموست ک با زن و بچه دنبال زنانه قریبه میفته توف

خدا سزا این کاراشو میدی مطمئن باش

توروخدااااا کمتر بهش فکر کن اصن فکر کن مرده شوهرت داری خودتو نابود میکنی برا کی؟؟ برا ی آشغ ال😔😔😔😔

چیزی به شوهرت بروز دادی؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان نویان مامان نویان ۲ سالگی
مامان گل بهاری مامان گل بهاری ۲ سالگی
چند روز یکی از اقوام جوان مون فوت کرد خیلی روحی بهم ریختم الانم چند روزه دخترم تب داره تو 24 ساعت شاید 3 ساعت هم نخوابیدم، از اون طرف نتونستم برم سر کار به خاطر دخترم مجبورم تایم که تو روز دخترم خواب دورکاری کنم، خانواده ام هم ازم دورن، خانواده شوهرم هم که اصلا باهاشون ارتباط ندارم بر فرض که رابطه داشتیم برام بچه نگه نمی‌داشتن دخترم هم همش چسبیده بهم اینا رو گفتم که بدونین چقدر تحت فشار روحی و جسمی هستم
شام خورده بودیم دخترم هم که لب به غذا نمیزنه وسایل سفره رو یکم جمع کرده بودم یه شیشه شور درش باز بود خودم و شوهرم داشتیم ازش می‌خوردیم دختر کوچیکم هی چسبید بهم نمیفهمیدم چی میخواد کاری که هرگز نکرده بود یهو سر شونه ام رو گاز گرفت اصلا دلم از حال رفت جیغ زدم یهو خواست پام رو گاز بگیره داد زدم رو به شوهرم که چرا بلند نمیشی بچه رو بگیری اونم هم زمان که بلند شد داد زد یه بچه دوساله است دیگه و پاش و زد به ظرف شور همه رو ریخت تازه طلبکار هم هست به خدا جای دندن دخترم کبود شده و خون میاد منم یه پتو و بالشت برداشتم رفتم یه اتاق دیگه خوابیدم دخترم با شوهرم تنها باشن
هی این یک هفته تحمل کردم گفتم شوهرم کارش سنگین شب بخوابه گناه داره، حالا امشب بالاسر بچه مریض بشینه
فردا هم تولدش میخواستم فردا صبح برم براش کیک بخرم، ناهار بریم بیرون، عصر هم بریم براش به سلیقه خودش، کفش و شلوار و پالتو بخرم، اصلا دلم نمیخواد حتی دیگه بهش تبریک بگم چه برسه خرید کادو و کیک و....
دخترم
مامان نینی مامان نینی ۲ سالگی
مامان هایی که جای خواب بچه تونو جدا کردید می‌آید لطفا
سخته؟ اذیت نمیشید؟ وابسته بچه نبودید که حتما پیش خودتون باشه؟
من یه مشکل جدی دارم اونم اینه
از وقتی پسرمو از شیر گرفتم دیگه تو اتاق و رو تختش نمیخوابه، یعنی شب تو حال خوابش میبره میبرش رو تخت نزدیک صبح بیدار میشه شروع میکنه به گریه کردن مجبور میشم بیارمش تو حال بخوابونم
قبلا بیدار میشد شیر می‌خورد می‌خوابید الان اذیت میکنه
تا یک ماه همه مون تو حال میخوابیدیم ولی رو زمین خوابیدنی کمرم خشک میشه تو اتاق بخوابیم هم تا صبح هی باید بریم و بیایم چند وقته خواب راحت نداشتم هلاکم
الان میگم بچه تو حال بخوابه من تو اتاق اگه بیدار بشه فوری میام پیشش چند شب همینجوری گذشته دیگه خودش هم فهمیده من تو اتاقم صدام میکنه یا میاد تو اتاق ، درحال هم قفل و چیز خطرناکی وسط نیست
ولی از شرفی عذاب وجدان میگیریم میگم هنوز کوچیکه باید پیشش باشم شوهرم از من بدتر ، ۳ شب پیش بچه خوابید که تنها نمونه همش بهم میگه چطور دلت میاد تنهاش بذاری🥲
واقعا چه کاری درسته
تو این سن میتونه تنها بخوابه خطری نداره مشکلی پیش نمیاد؟
یا بازم ببرمش تو اتاق شاید به مرور عادت کنه به تختش 😥