۷ پاسخ

ببخشید این کپسول بی درد و خودت خریدی اسمش چیه؟

دقیق چند هفته بودی

ای جانم عزیزم زایمان کردی تازه پیامتو دیدم 😍مبارک باشه گلم قدمش پراز خیر و برکت باشه براتون 💝💝🎀🎀🎀

کپسول بی دردی چطور بود؟
ام البنین اپیدورال هم داره با فقط همین کپسول بیدردی؟
رسیدگیشون چطور بود؟پرستار و ماما خوب بودن؟
میگن کشتارگاهه راست مبگن ؟
اذیت شدین یا نه؟

دردتون چجوری کجاتون درد داشت

عزیزم خودتون متوجه نشدیم کیسه ابتون باره شده؟

مبارک باشه عزیزم قدمش پرخیروبرکت باشه براتون💕
کدوم بیمارستان بودی؟

سوال های مرتبط

مامان عسل و آیهان👶💙 مامان عسل و آیهان👶💙 ۱ ماهگی
مامان آیلین🩷 مامان آیلین🩷 ۵ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
من از روز اول ک باردار شدم میگفتم باید طبیعی زایمان کنم و همونطور بود ک بچم سفالیک بود و لگنمم برای زایمان طبیعی خوب بود روز جمعه با درد از خواب بیدار شدم فهمیدم دردام مث دردای قبلا نیست زیر شکمم درد داشتم بیدار شدم رفتم دوش گرفتم وقتی از حموم اومدم بیرون ترشح خونی ازم اومد مطمئن شدم دیگه باید برم بیمارستان ساعت ۳بعدازظهر بود ک رفتم بیمارستان وقتی معاینه داخلی کردن گفتن دردت درد زایمان ولی فعلا دو سانت رحمت بازه برو بگرد راه برو دو ساعت دیگه بیا منم رفتم بعد دو ساعت ک اومدم هنوز دو سانت بودم و دردام شدیدتر میشدن فاصله بین دردام هم کم تر میشد ولی هربار معاینه میشدم فقط دو سانت بودم اخرش دیگه به گریه افتادم من درد شدید داشتم ولی اینا میگفتن ما با این دردا بستری نمی‌کنیم حداقل باید ۴یا۵سانت رحمت باز بشه ک بستریت کنیم خلاصه ساعت ۱۱ شب بود ک با درد زیاد رفتم واسه معاینه گفت تازه رحمت ۳ سانت باز شده گفت برو بگردم رفتم دو ساعت دیگه گشتم وقتی اومدم هنوزم سه سانت بود با درد های شدیدتر بلاخره ساعت ۳شب یکی از ماماها گفت من معاینه تحریکی میکنم تا ۳ سانتت حداقل یشه ۴سانت ک بستری بشی بعد معاینه تحریکی شدم ۴ سانت کیسه آبمم پاره کرد و لباس تنم کردم رفتم تو یکی از اتاق های زایمان از ساعت ۴تا ۶ صبح همون ۴سانت بودم بعد ساعت ۶با معاینه های تحریکی شدم ۷سانت دیگه از درد زیاد به هیچ جا بند نبودم اینقد حالم بد بود ن میتونستم بشینم ن پاشم ن دراز بکشم فقط همه جا رو چنگ مینداختم
مامان چیـپَّلُـوك🐨🤍 مامان چیـپَّلُـوك🐨🤍 ۲ ماهگی
مامان نیلداخانم مامان نیلداخانم ۱ ماهگی
تجربه زایمانم بدترین تجربه بود هر موقع بهش فک میکنم بیزار میشم از آوردن بچه دوم
من صبحش بیدارشدم لکه بینی داشتم مامانم گفتم علائم زایمانته بااینکه من ۴۰هفته و ۳روز بودم از وقت زایمانمم گذشته بود من لکه رو که دیدم تا شب درد کشیدم شبش رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت اصلا دهانه رحمت باز نشده گفتم ینی چی من از وقت زایمانمم گذشته اومدم خونه دردام بیشتر. شد جوری که تحملش سخت بود دوسه روز من درد کشیدم خیلی درد کشیدم فقط راه میرفتم سه شب خواب به چشام نیومد نشسته میخوابیدم باز دردم می‌گرفت بلند میشدم راه میرفتم روزش دیدم دوسه ساعت بچم تکون نمیخوره رفتم بیمارستان ضربان قلب شو چک کردن معاینم کردن گفتن هنوز ۳سانت باز شدی برو اگه تا ۲ساعت دیگه ۴سانت بشه بستریت میکنیم اومدم خونه هی درد کشیدم هی درد کشیدم رفتم بستریم کردن ساعت ۲ظهر
ساعت۳اومدن خودشون کیسه آب و پاره کردن و آمپول فشار زدن وای چقدر درد کشیدم الان میگم موهای تنم سیخ میشه برام کپسول بی درد آوردن از بس درد داشتم هی اینو استفاده میکردم به یه ساعت تموم شد تا ساعت ۶کع اومدن معاینه کردن گفتن ۶سانت باز شده بچه اومده پایین گفتم خب خداروشکر یهو ساعت۷:۳۰دوباره معاینه کردن گفتن از ۶سانت تکون نخورده بچه هم رفته بالا سریع اتاق عمل آماده کنید گفتم من این همه درد کشیدم ک سزارین بشم گفتن خانم میخوای بچت خفه بشه خدا خیرتون بده رفتم اتاق عمل تا الان ک الانه هنوز دارم درد بخیه ها و سوزن بی حسی رو میکشم