۵ پاسخ

با واکنش خوب و بد فقط وفقط این رفتار یچه تثبیت میشه
مثلا تو بازی حیواناتش یادش بده با اسباب بازی‌هاش یادش بده همدیگرو بغل میکنن دوستن و همو نمیزنن

پسر خواهرمم اینجوری بود. ب مرور زمان درست شد

بچه همینطوری ب مرورزمان خوب میشه من پسربزرگم هرکی اذیت میکردیاچیزی میشدچیزی میخواستن دندون میکندیکم ک بزرگترشدخوب شدمنم جرات نداشتم جای برم پارک میرفتم باهم دعواداشتم

من امروز دخترمو‌ بردم پارک
به دختری همسن دخترم همش بیخودی دخترمو‌ میزد با پا..خاست موهاشو بکشه
خیلی عصبی شدم خودمو کنترل کردم گفتم بچس
گفتم خاله زدن کار اشتباهیه نباید کسی رو زد
مامانش چیزی نمی‌گفت تازه انگار ذوق کرده بود

با مشاور کودک صحبت کن بهش بگو کار بدیه انجام نده

سوال های مرتبط

مامان آقا رهام🫀✨ مامان آقا رهام🫀✨ ۲ سالگی
خیلیییی ب کمکتون نیاز دارم
حدودا یک ماهی میشه پسرم فقططططط جیغ میزنه
انقد جیغ میزنه صداش میگیره
پرخاشگر شده و وسیله پرتاپ می‌کنه ،وقتی از جلوی دستش ک میگیریم نندازه بیشتر جیغ می‌کشه و بقیه رو میزنه و چنگ میگیره
مخصوصاااا منو
وقتی خودمون تنها هستیم خوبه
لجبازی داره ،جیغ می‌زنه ولی خب بغلش کنم یا سرگرمش کنم ساکت میشه ولی خانواده ی خودم یا خانواده ی همسرم ،یا حتی خود خانواده ی همسرم باشه لج بیاد ب هیچ عنوان ساکت نمیشه ی رب تموووم فقط جیغ میزنه و گریه می‌کنه و بقیه رو میرنه
هرکاری هم میکنیم ساکت نمیشه
می‌ره بیرون یا مهمونی یا تو حیاط اصلاااا خونه نمیاد ،سرگرمش میکنیم ،با بازی ،صحبت ،سعی میکنیم بیاریمش خونه ولی خب هیچ تاثیری نداره و گریه میاد و جیغ میزنه
دیگ خجالت میکشم کسی بیاد خونم یا برم بیرون این بچه لج بیاد
میدونم بچه لجبازی و گریه داره ولی پسر آروم و حرف گوش من یک ماهه ک از این رو ب اون رو شده
اصلا انگار قاطی کرده 😭😭😭😭
نمی‌دونم چیکارش کنم ک خوب بشه
حتی بعضیا بهم گفتن خدایی نکرده انکار اوتیسمیه یا عصبیه ببرش دکتر
ولی من میدونم این نیست
خودم حس میکنم چشم نظر
آخه پسر من ماشاالله خیلییی خوش زبونه و باهمه زود جور میشه و سفید پوست و خوشگله
خودم حس میکنم ب خاطر اینچیزاعه
واقعا کلافه شدم نمی‌دونم چیکار کنم
دلم میخاد از ی آدم مطمن چشم نظر و حرز امام جواد بگیرم ولی میترسم
میترسم چون بچست براش خوب نباشه
شما جای من باشین چیکار میکنین
کمکم کنین لطفا
مامان یزدان و نیلا مامان یزدان و نیلا ۲ سالگی
مامانا لطفاً راهنماییم کنید من مامان دو تا بچه شیر به شیرم که همیشه ش خدا کلی کار دارم.به سختی نهار و شام و صبحونه حاضر میکنم و به سختی خونه رو تمیز میکنم چون نمی‌رسم واقعا‌.دخترم که کوچیکتره چنان انرژی از من میگیره که همیشه ی خدا خستم.همش گریه می‌کنه نق میزنه شب و روزم خواب نداره.حالا ۱۹ مهر تولد پسر عزیزمه‌الهی قربونش برم تولد یک سالگی رو بردمش آتلیه و یه تولد سه نفری کوچیک براش گرفتم .میخاستم دو سالگی جبران کنم و همه رو دعوت کنم ولی هرچی فکر میکنم تو خودم نمی‌بینم که از پیش بربیام.من کارهای روزمره رو به سختی میتونم مدیریت کنم حالا نمی‌دونم با یه تدلد بزرگ چطوری بتونم.بخاطر همین ب همسرم گفتم امسالم چار نفری تولد بگیریم و ببریمش آتلیه و شهربازی چون من نمیتونم.ولی بیش از اندازه عذاب وجدان دارم .خیلی ناراحتم من برنامه های زیادی واسه ی پسرم داشتم ک دخترم از وقتی ب دنیا اومده نمی‌ذاره مثل قبلا بهش برسم😭بنظرتون هرجوری که هست تولد براش بگیرم یا نه؟