۱۰ پاسخ

منم هر وقت جمع میکنم برا ده دقه تمیزه خونه بعضی وقتا میگم چرا اصلا مرتب کنم خونه که دوباره بهم ریخته شه🤦‍♀️

همه همینیم عزیزم
سعی کن تو طول روز بیخیال باشی هی جمع و تمیز نکن بزار غروب که میخاد شوهرت بیاد یهو یه بار تمیز کن

دختر من ک امروز اومدم یخچال تمیز کنم تخم مرغ گذاشتم پایین برداشت ی ظرف فلزی اسباب بازیش برداشت محکم رو فرش شکوندش سالم باشه بازی کنه خراب کاری ک ب خودش آسیب نزنه فقط جیغ نزنه مخم برنمیداره

بچه منم کشوهارو میریزه لباسارو ظرفارو از رو مبل میرع بالا جیغ میزنه همش پشتم گریه میکنه بچه ای ک سالمه باید شیطنت کنه ...خداروشکر کن بچت سالمه

دختر منم میریزه .ازینور جاروبرقی میکشم ازینور میخوره میریزه .بیخیال باش .زود بزرگ میشن

دخترمنم میریزع

دوستات چرت میگن چون هممون تو همین وضعیم

خوشبحالشون ،برامن که میریره و من جمع میکنم

به نظرم زندگی با همین چیزاست که معنا و مفهوم پیدا میکنه باید خدارو شکر کرد که یه بچه ای سالم داری که میتونه راه براه بازی کنه کثیف کاری کنه فدای سرش بزار بازی کنه حالش خوب باشه کی گفته حتما همه جا باید تمیزو مرتب باشه😂👌

نه عزیزم پسر منم کابینتا رو میریزه با تی همه جا رو بهم میزنه اسپري میکنه
یچیزی میخوره راه میره کثیف میکنه
نگران نباش بچه ست و عادیه

سوال های مرتبط

مامان لیموشیرینم👶 مامان لیموشیرینم👶 ۲ سالگی
میخام یکم دردل کنم
اونقد گریه کرذما
می‌دونم خیلیا بچه شیر ب شیر دارن
و شایدم تنها بودن
ولی من خیلی تنهام
طول دوتا بارداریم
بخصوص دومی نمی‌دونم چرا همیشه میگفتم کاش کسی یه غذایی چیزی برام بیاره مثاا بگن بارداره براش میچسبه
حتی یبار هم از کسی ندیدم
نه ماه بارداریمو تنهایی سر کردم یا بچه کوچیک نو پا
الآنم ک صب تا شب تو خونه تنها
( عصرا شوهرم میاد بیرون می‌بره
) ولی از بیر‌ن رفتن هم پشیمون میشم
برگرد خونه بچه ها رو بشور عوض کن زود شام آماده کن
یا قبل رفتن میذارم یا هم زود برمیگردیم دست و پامو گم میکنم الان پسرم خسته هست زود حاضر کنم بخوره بخابه
از دیروز چقد خوشحال بودم میگفتم مامانم ک نیاومد
حداقل اونجا نگه میداره
دیروز از بعد ظهر تا آخر شب کل هال. رو ریختم تمیز کردم فرشا رو جمع کردم مبلاا رو کشیدم وسط همه پارکتارو برق انداختم پشت فرشا رو تا جایی میشد جارو کردم ملافه مبلاا. و شستم
امروزم از صب قبل صبحانه آشپزخونه رو سابیدم
کابینتا گاز
بعد رفتم حموم
بعدش ناهار پسرم. و زود حاضر کردم برداشتم قرار بود بریم کلاس
تو ماشین بهش. دادم
اومدبم خونه از گشنگی میمردم دیدم نیم ساعت مونده برقا بره زود آشپزخونه رو جارو کردم
ناهار خوردم اومدم دراز بکشم یهو دیدم بو میاد دیدم وای پسرم اسپری جرم گیری. و برداشته میزنع ب پاهاش فک میکرد آبپاش هست
زود بلند شدم بردم همه جاشو شستم دهنش و بو کردم دیدم بو نمیاد یکم ماست بهش دادم
آوردم ب زور خابوندم دیدم مامانم زنگ زد بیاین بچه رو ببرید دیگ حالم گرفته شد