اصلا با شیرخشک راحت نیستم، خیلی سختمه، شب شیشه هاشو آب میکنم میذارم بالاسرم، ولی نصف شب که میخوام شیر درست کنم یه بار پودر رو میریزم بیرون شیشه، یه بار دستم میخوره آب میریزه، یه بار آب رو دور شیشه میریزم، اغلب هم شک میکنم که دو پیمانه ریختم یا سه پیمانه! شکیات نمازم کم بود، اینم اضافه شده!! کاش برگردیم به همون شیر مادر، خدا میدونه چقدر شیر دادن برام لذت بخش بود 🥺

بعد اطرافیا میان دایه دلسوز تر از مادر میشن میگن شماها تنبلین شیر نمیدین شماها ال و بل ای بابا شیرخشک اینقد بند و بساط و دردسر داره پس ما تنبل نیستیم ما یا مشکلی بود یا هرچیزی که دیگه نتونستیم شیرخودمون و بدیم. اگه بخوای فک کنی سینه دادن تنبلانه تر تا شیرخشک دادن.ولی چون اون شیرمادر همه راحتتر اونو میبینن. شیرمادر سینه رو میذاری تو دهن بچه تمومشد رفت. حالا شیرخشک اب ولرم درست کن پیمانه درست بریز اندازه دقیق باشه و.....

کاش منم شیر خودمو میدادم هر بار شیر میخورد نگاه تشکر آمیزش با لبخندو میدیدم انگار برام دنیا رو میدادن الان انگار ازم دورش کردن خیلی ناراحتم

اره منم همینجوریم بعضی وقتا هم حواسم نیس شیر مونده بهش میدم یا فقط اب میریزم تو شیشه بعد سرشو میبندم خوب همش میزنم میدم میخوره🥹

خب چرا شیر خودت رو. نمیدی خواهر؟

تنهانیستی عزیزم بارهابودفکرمیکردم چنددقیقه خوابیدم بلندشدم شیرکه ازقبل درست کردم دادم دیدم چندساعت گذشته