خانما یه سوالی داشتم برای بعدا..
من با زدن آمپول آزادسازی باردار شدم، همون روزی که آمپول رو زده بودم سونو دادم ،تخمک خوبی داشتم با عدد ۲۲ !! ولی فقط همون یدونه بود از تخمدان سمت راست،که شد همین پسر خودم(: ،اونم خودش نمیتونست آزاد شه و وقتش هم داشت میگذشت برای همین امپول رو زدم که آزاد شه..چون یکم تنبلی تخمدان داشتم امید نداشتم که باردار شم ولی شد...الان سوالم اینه برای بارداری های بعدیم هم من باید آمپول آزادسازی بزنم بنظرتون؟کسی تجربه ای داره؟

۳ پاسخ

بستگی به شرایط رحمت داره اگه هورمون ها به اندازه کافی در بدن باشن فولیکول هم خودش رشد میکنه هم ازاد میشه خدارو چ دیدی شاید بدون دارو باردار شدی

خواهر من اولیو ivf کرد
بعدیو طبیعی باردار شد

من خواهرم اولی با آمپول شد بعدی طبیعی

میگم آمپول رو روز چند میزنن عزیزم؟

مقالات مرتبط

اندازه تخمدان برای بارداری
آیا اندازه تخمدان برای بارداری اهمیت دارد؟
آشنایی با مهم‌ترین علائم کیست تخمدان چپ
آشنایی با مهم‌ترین علائم کیست تخمدان چپ
خواص زنجبیل
خواص زنجبیل برای زنان و مردان که معجزه می‌کند!
سندرم تخمدان پلی کیستیک در بارداری
سندرم تخمدان پلی کیستیک در بارداری

سوال های مرتبط

نيلوفر نيلوفر قصد بارداری
بچه ها من وقتی باردار شدم تنبلی تخمدان داشتم و قرص لتروزل خوردم تا باردار شدم
الان تا الان رابطه داشتم بعد اینکه خونریزیم قطع شد حالا ممکنه باردار شم؟با وجود اینکهقبلا با قرص باردار شدم و تنبلی داشتم؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان امیر علی مامان امیر علی ۳ ماهگی
سلام خانم ها یه سوال من ۵۰ روزه زایمان کردم زایمانم هم طبیعی بوده تازگی وه سرما خورده بودم دوبار مجبور شدم آمپول تقویتی بزنم و یکبار هم برای عصب کشی به دندانپزشکی رفتم ولی چیز عجیب که فکرم را مشغول کرده این هست که من قبلا برای آمپول زدن خیلی درد داشتم ولی اینبار اصلا هیچ دردی را احساس نکردم حتی آمپول بی حسی دندانپزشکی هم هیچ دردی نداشتم
آیا مشکلی هست؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۴ ماهگی
سلام دوستان ،من ۲۱ ام امپول جلوگیری بارداری زدم امروز رابطه داشتم بدون جلوگیری ،، بنظرتون ممکنه باردار شم؟؟ کسی تجربه داره؟؟ چیزی هست باطلش کنه مث قرص اورژانسی؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آیسا مامان آیسا ۶ ماهگی
من میخوام امپول سه ماهه بزنم.کیا با امپول هم باردار شدن😁
بنظرتون امپول روش مطمعنیه؟؟؟؟؟
مامان کوچولوی من مامان کوچولوی من روزهای ابتدایی تولد
سلااام منم زایمان کردم هم درد طبیعی کشیدم و اخر هم رضایت دادم سزارینم کنن نتونستم تحمل کنم با اولین امپول فشار تحملم تموم شد و گفتم سزارین شم به نظر من سزارین خیلی بهتره فقط هم امپول درد داشت هم سوند هم موقعی که برای اولین بار خاستم بلند شم راه برم خیلی سخت بود نفس کم میوردم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان هانا مامان هانا ۳ ماهگی
سلام تا حالا کسی از امپول پروژسترون و امپول انوکساپارین استفاده کرده .
وتاثیر بر روی قلب جنین داره که قلب تشگیل شه
من هنوز با این امپول های که میزنم هنوز در هفته ۶ قلب جنین تشگیل نشده
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دخملم وپسلام😍 مامان دخملم وپسلام😍 روزهای ابتدایی تولد
من با این که سزارین سوم با فاصله کم داشتم ، ولی چون کسی رو برای کمک نداشتم، از فردای سزارین کارام رو خودم انجام میدم،حتی غذا مو خودم میذارم
فقط مشکل بزرگم نینیه که اصلا شبا نمی‌خوابه تا بتونم یکم نفس بکشم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان پاشا مامان پاشا ۶ ماهگی
سلام دوستان. امروز پسرمو بردم برای واکسن دو ماهگی. یه واکسن سمت چپ زدن، یدونه راست. شما هم راست رو زدین؟ چون توو متن های گهواره ننوشته بود که سمت راست ران پا هم واکسن داره
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آرتین مامان آرتین ۳ ماهگی
تجربه سزارین ۱ ##
روز ۱۸ بهمن ساعت ۶ صبح رفتیم بیمارستان که پسر نازمو به دنیا بیاریم
خیلی استرس داشتم ولی خب خودمو کنترل میکردم
بعد از کارای پذیرش صدام زدن که برم لباس دادن پوشیدم و بردن داخل یه اتاق صدای قلب نینی رو گوش دادن و بعدش سرم زدن واسم یه یک ساعتی طول کشید تا دکترم اومد بعد اومدن سوند وصل کردن که یخورده درد داره همش احساس میکردم الان میافته تموم که شد صدام زدن واسه اتاق عمل رفتم با همسرم و مادرم خداحافظی کردم
بعدش هم داخل اتاق عمل نشستم یه آقا اومد و گفت میخواییم آمپول بی حسی رو بزنیم که اونم اصلا درد نداشت و فوری بعد از زدن آمپول پاهام داغ شد و دراز کشیدم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آرتین مامان آرتین ۳ ماهگی
تجربه سزارین ۲ ##
بعد دکتر اومد و شروع کرد که من حین عمل حالت تهوع گرفتم که خیلی بده اصلا نمیتونی بالا بیاری و فقط اذیت میشی یه آمپول زدن و بهتر شدم ولی بعدش قفسه سینم درد گرفت و کتفم که اونم یه آمپول زدن بهتر شد
شاید ۵ دیقه طول کشید که صدای پسرمو شنیدم یه ۱۰ دیقه بعد از اون هم کارم تموم شد و منتقل کردن داخل ریکاوری که چون اتاق خصوصی گرفته بودم خیلی زود پمپ درد رو که وصل کردن بردنم داخل اتاق خودم
حتما پمپ درد رو بگیرید که خیلی جوابه من همین که تموم شد دردم شروع شد
از اولین راه رفتن که نگم براتون که میخوایی از درد هلاک شی خیلی خیلی سخته ولی یخورده که راه بری بهتر میشی کلا از سزارین یه غول ساختن که اصلا اینطوری نیست من الان ۶ روزه زایمان کردم بدون شیاف راه میرم به کارامم میرسم اصلا نترسید هیچ چیزی نداره اذیت بشید
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان نورا و زهرا مامان نورا و زهرا ۲ ماهگی
سلام مامانای عزیز میخام تجربه ام رو راجع به بیمارستان البرز کرج بگم شاید به دردتون بخوره من ۹ اسفند زایمان کردم چهل هفته بودم و انقباض نامنظم داشتم ساعت 12معاینه شدم ۳ سانت باز بودم و گفتن بستری ولی برگشتم خونه ورزش کردم و ساعت ۶ اینطورا رفتم بیمارستان البرز و بستری شدم از لحاظ رسیدگی و رفتارشون میتونم بگم عالی بودن من 6ونیم بستری شدم و ساعت هفت و ربع بود آمپول بی حسی زدن بهم و دیگه دردی حس نکردم تا فول شدم و بردنم اتاق زایمان آمپول بی حسی واقعا تجربه خوبی بود و معاینه ای که میکردن دیگه درد نداشتم خیلی خوب بود برای من و خدایی بیمارستان خوبی بود
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان 🤍𝙆𝙞𝙖𝙣🧸 مامان 🤍𝙆𝙞𝙖𝙣🧸 ۴ ماهگی
#تجربه زایمان سزارین۳
شکرخدا نوار قلب اخری خوب بود بعداز کلی دعا و التماس به خدا..مرخص شدم و رفتم سونو بعداز سونو با چندتا دکتر و مامای دیگه حرف زدم همشون نظرشون این بود که بچه تحمل امپول فشار رو نداره و ریسکه براش!!بعد من نمیدونم دکترم چرا اصرار به طبیعی داشت وقتی برای بچه مضر بود،،😒بعداز سونو شماره ی یه دکتر دیگه رو پیدا کردم که کرمان بود و شرایطمو گفتم بهش و گفت همین امشب بیا که بستریت کنیم فردام سزارین میشی..هم خوشحال بودم هم سرشاااار از ترس و نگرانی،،خلاصه با تمام نگرانی هامون حرکت کردیم و دوساعت بعد رسیدیم کرمان اولش برای بستری کردنم مقاومت میکردن ولی وقتی با دکتر تماس گرفتن و گفت بستری کنین قبول کردن،،اونشب خیلییی بد و سخت گذشت بهم هیچ همراهی رو نزاشتن کنارم بمونه گوشیمم گرفتن..خودم بودم و خودم😅🥲ساعت نمیگذشت اصلا،،یه خانومی هم تخت بغلیم بود که درد داشت و میخواس طبیعی زایمان کنه اونشب من از بس استرس داشتم که تصمیم گرفتم بجای خواب اموزشایی ک برای زایمان طبیعی دیدم رو به اون خانم یاد بدم تا درداشو بتونه کنترل کنه..کلا دوساعت خوابیدم اونشب
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ماهان مامان ماهان ۴ ماهگی
تجربه زایمان # پارت سوم
واقعا مونده بودم حرف کدوم رو گوش کنم و دکتر جدیدم با اینکه گفته بود میتونی تا ۴۱ هفته صبر کنی ولی اومد بهم ۶ تا امپول ریه داد و گفت حتما باید بزنی و با خودم گفتم اگه مشگلی نیست چرا باید امپول ریه بزنم. خلاصه امپول ریه رو زدم و در این حین طبق تجویز هر دوتا دکتر پودر لیدی میل هم میخوردم(البته بگم من اومدم پودر لیدی میل رو هرروز رو یه لیوان نسبتا بزرگ با ۴ تا پیمونه خودش با دو سه تا قاشق پودر پسته یا بادوم و بجای اب با شیر میخوردم که خیلی خیلی موثر بود)
خلاصه دوباره دکتر برای ۳۶ هفته سونو نوشت که اون تاریخ زایمان رو مشخص کنه. نمیدونم قسمت بوده یا چی ولی من هرجا میخواستم نوبت سونو برای ۳۶ هفته بگیرم نوبتا پر بودن و یکجا نوبت که تونستم با سختی بگیرم و گفتن زنگت میزنیم برای یاداوری که خداروشکر یادشون رفت. من تو این ۳ هفته حسابی خودمو زدم به بیخیالی و گفتم هرچی خیره پیش بیاد و سخت مشغول خوردن پودر لیدی میل شدم. اینم وسطش بگم من چهارشنبه رفتم سونو ۳۴ هفتگی و گفتش وزن بچه ۱۹۰۰ هستش و دوشنبه بعدش چون بخاطر امپول ریه بستری شدم و سونو بیمارستان گفت بچه شده ۲۵۰۰😳😳 و تعجب کردم چطور تو ۴ـ۵ روز اینقدر افتاده رو بچه و منی که خودمو کشته بودم تو دو هفته ۳۰۰ گرم رفته بود روش
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نیکان 🩵 مامان نیکان 🩵 ۵ ماهگی
منتظر بودم بچه رو بیارن ببینم که با پارچه سبز آوردنش صورتش انقد تمیز بود دلم میخواست بذارن روی صورتم که اینکارو نکردن☹️فقط سه ثانیه بهم نشون دادن🥲۸:۴۵ بچم بدنیا اومد که باز وقتی داشتن جفت و اینجور‌ چیزا در میاوردن درد حس نمیکردم ولی اینکه دستشون داخل شکمم هست و تکون میخوره رو حس‌میکردم.ساعت۹:۲۵ منو بردن ریکاوری و ده دقیقه اونجا بودم بعدش بردنم اتاق خودم که از تخت جابه جام کردن و من اصلا هیییچ حسی نداشتم و اومدن نوار بهداشتی گذاشتن دوتا و شیاف و شکممو فشار دادن که هیچی حس نکردم یه آمپول به باسن هم زدن بازم حس نداشتم
ساعت۱۲ونیم این موقع ها بود که بیحسی داشت میرفت و دردام داشت شروع میشد
بااینکه کلی امپول زدن داخل سرم،یه حس خیلی بدی بود🥲راستی یادم رفت بگم برای منکه گفتن عوارض امپول بیحسی اینه که فک لرزش داره و من از اتاق عمل تا یه ساعت بعد عمل که اومدم توی اتاق فکم خیلیییی صدا میداد و دندونام بهمدیگه میخوردن،که شوهر و برادرم فکمو توی اون تایم نگه داشتن.
بیحسی که داشت کم میشد کمر درد شروع شد همراه با درد جای بخیه و درددددد شکممممم🥲🥲که‌میگن رحم میچرخه تا جاشو‌پیدا کنه و چون دستکاری میکنن توی شکمو درد داره و برای من درد شکم بیشتر بود🥲
این وسطا هم پرستار اومد سینمو با دست فشار میداد نوکشو باز میکرد که شیر بیاد وبچه رو آوردن شیر نمیتونست خوب بگیره
یه درد باز به این دردام اضافه شد که درد سینه بود از بس فشار دادن
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان 🤍🫧نها مامان 🤍🫧نها ۴ ماهگی
🌿تجربه زایمان سزارین
پارت دوم
ساعت تقریبا ۱۲شب بود که دیگه گفتن میریم سراغ آمپول فشار 😖
یه ساعت که تقریبا گذشت اصلا دردی نیومد سراغم حالا منم داشتم می‌خندیدم میگفتم آمپول فشار که میگن اینه
با خودم گفتم این که اصلا درد نداره😅 واقعیتش من فکر میکردم زودی آدم با آمپول فشار درد شدید میگیره ولی خبر نداشتم که قراره کم‌کم دردام شروع بشه😑همین که یه ساعت دیگه گذشت درد ها شروع شدن
حالا درد ها از اون اول کم ولی قابل تحمل بود 🥺
یه چیزی اینکه من چون کلاس آمادگی زایمان رفتم نامه بهم دادن که تا وقتی که فول شدم یعنی به ده سانت رسیدم میتونم همراه داشته باشم واسه همین ساعت۱۲شب دیگه مامانم اومد پیشم 😌
رفتم یکم پیاده رویی کردم دیگه دردها داشتن زیاد میشدن حالا این به کنار که هر نیم ساعت یکبار ماما معاینه میکرد که خودش مث یه عذاب بود 😭
ساعت نزدیک ۵صبح بود که دو سه تا ماما اومدن بالا سرم از این چراغ ها هس که تو اتاق عمل روشن میکنن و نور زیادی هم داری حالا اسمش رو نمی‌دونم از اون رو آوردن بالا سرم روشن کردم یکی از ماما ها رفت دستگاه آورد یعنی جوری اومدن بالا سرم فک کردم میخوان عمل جراحی چیزی انجام بدن 😣
کیسه آبم رو مثل وحشی ها پاره کردن همین که تکون هم می‌خوردم ماما سرم داد میزد می‌گفت مگه نمی‌گم تکون نخور اصلا جوری داد میزد که تموم بدنم می‌لرزید
تموم بدنم شروع کردن به لرزیدن اصلا نمی‌تونستم خودم کنترل کنم مادرم رو فرستادن بیرون کارشون که تموم شد با صدای بلند مادرم رو صدا زدم 😞
مادرم که اومد تو اتاق هم بدنم می‌لرزید هم داشتم مثل ابر گریه میکردم خیلی سخت بود تموم تخت خیس شده بود
بعد پاره شدن کیسه آب دردهایم بیشتر شد معاینه که کردن گفتن یه دوسانتی باز شدی 😶
مشاهده ۱ پاسخ دیگر