#از آی وی اف تا سزارین
می‌دونم یکم دیر شده برای تجربه سزارین ولی وقتی خودم باردار بودم میومدم اینجا و تجربه هارو می‌خوندم و دلم یکم آروم میشد نوشتم برای تماما مادران باردار و کسایی که می‌خوان برن تو پروسه آی وی اف
پارت یک
ما سه سال بود متوجه شده بودیم که همسرم مشکل کم تحرکی اسپرم داره بااینکه همسرم عمل واریکوسل کرد و چند دوره دارو خورد ولی وضعیتش بهتر که نشد هیچ بدتر شد و ما فهمیدیم که نمی‌توانیم به صورت طبیعی بچه دار بشیم و باید از طریق آی وی اف بچه دار بشیم که اولش قبولش برامون خیلی خیلی سخت بود و من کلی گریه میکردم و ناراحت بودم از سرنوشتم اما بخودمون قبولوندیمو پارسال اردیبهشت ماه اقدام به آی وی اف کردیم که من با مصرف کلی آمپول و دارو بعد از دوهفته عمل پانکچر شدم که عملش با بیهوشی بود و خیلی راحت بود فقط من چونکه تنبلی تخمدان داشتم و تخمک زیاد تولید شده بود یکه هفته بعد از عمل اذیت شده شکمم درد میکرد که با خوردن خوراکی های شور اثر دارو ها از بین رفت و خوب خوب شدم 🥲

۳ پاسخ

بزار می‌خونیم
انشاءالله که همیشه نینیت صحیح و سلامت باشه و بهترین ها براتون رقم بخوره 🌹

اخی
خدابراتون حفظش کنه ♥️

عزیزم کجا ای وی اف کردی؟ تحت نظر کدوم دکتر بودی؟

سوال های مرتبط

مامان نقل ونبات مامان نقل ونبات ۳ ماهگی
#از آی وی اف تا سزارین
پارت ۳
من به خاطر هماتوم دکتر آمپول آنوکساپارین رو قطع کرد اما تا ماه هفتم هرروز هرروز آمپول پروژسترون عضلانی میزدم هنوز که هنوزه جای آمپولام درد می‌کنه😅 خلاصه بعد از نه ماه سختی و شیرینی دکتر به من برای بیست و هشت اردیبهشت نامه سزارین داد اما هفته اواخر حرکت بچمو ضعیف حس میکردم😓 تو ماه آخر فقط دکتر بودم و ان اس تی می‌گرفتم که بیستم پنج اردیبهشت دکتر گفت ضربان قلب بچت افت کرده و من به صورت اورژانسی سزارین شدم🥲 توروخدا توصیه ام به خانومای باردار اینه که ماه‌های آخر به حرکتهای بچتون حساس باشین چون نه. ماه زحمت کشیدین و یک لحظه غفلت موجب پشیمانیتون نشه من اون روز ساعت چهار عصر بستری شدم بعداز آزمایش خون و وصل کردن سوند که اصلا درد نداشت فقط یه حس چندش مانندی داشت که فکر میکردی ادرار داری و منو با ویلچر بردن اتاق عمل که هم استرس داشتم هم خوشحال بودم برای من آمپول بی حسی اصلا درد نداشت اصلا حسش نکردم و بعد از اینکه آمپولو زدن دراز کشیدم بماند که با پرستارا کلی گفتیم و خندیدیم و دختر من بدنیا اومد😍بخدا تو این بیست‌وسه سال هیچ لحظه ای بهتر از لحظه ی شنیدن صدای بچم نبود بطوری که دوست دارم بارها و بارها تکرار بشه اون لحظه و دخترمو گذاشتن روسینمو اون گریه میکرد من گریه میکردم🥺🥲
مامان اورهان 🐣🧿 مامان اورهان 🐣🧿 روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارین پارت دوم

بعدش اومدن بردنم سمت اتاق عمل جلو در خانوادمو دیدم و خداحافظی کردم 🥺 ( اون لحظه برای همتون دعا کردم واقعا ) داخل اتاق عمل خیلی سرده کل بدنم داشت میلرزید دکتر بیهوشی پرسید بی حسی میخوای یا بیهوشی ؟منم سپردم به خودشون اونام گفتن استرست بالاست بدنت داره میلرزه بهتره بیهوش بشی خلاصه بیهوشم کردن یهو با درد وحشتناکی از زیر سینم تا پایین پاهام بیدار شدم همچنان داخل ریکاوری تو خواب و بیداری بودم که دیدم بچه رو اوردم گذاشتن رو سینم وقتی مک زد انگار واقعا یکی از اعضای بدنمو دوباره چسبوندن بهم 🥺 شروع کردم به گریه کردن بعد بردنم بخش خیلی درد داشتم همش گریه میکردم چون بیهوش شده بودم یکم خوابیدم بیدار که شدم دردم خیلی کمتر شده بود ( پمپ درد داشتم ) پمپ درد خیلی خوبه حتما بگیرید من شیاف و فردای عمل گذاشتم . فردای عمل پمپم که تموم شده بود دردم بیشتر شد که شیاف دادن بهم
قبل از بلند شدنم دو تا شیاف بزارید بعد چند دقیقه بلند شید ( من بلند شدنی زیاد درد نداشتم فقط نمیتونستم صاف راه برم انگار کمرم قفل شده بود )
#سزارین
مامان نورِ زندگی🤍 مامان نورِ زندگی🤍 ۱ ماهگی
مامان هدیه زهرا مامان هدیه زهرا روزهای ابتدایی تولد
#تجربه_سزارین
پارت دوم
تو اتاق عمل اول متخصص بیهوشی خیلی مهربون بهم مشورت داد که وقتی میترسم، بی حسی خوب نیس و باید بیهوش شم. چون وقتی وارد اتاق عمل شدم، خیلی ترس داشتم و اینو همه شون متوجه شدن . یکم باهام حرف زدن تا ارومم کنن. و تصمیم گرفتن که بخاطر ترسم، بیهوشم کنن. و اینکه از عوارض بی حسی بهم گفتن که بعداز اینکه بی حسی تموم میشه، سردرد های شدید دارن .
دستگاه تنفس بهم وصل کردن و همونجا دیگه تو یه لحظه بیهوش شدم.
بیدار که شدم، ساعت ۲ و نیم بود.
دیدم تو اتاق ریکاوری ام و پرستار بهم شیاف میزنه تا درد نداشته باشم.
آرامبخش و شیاف خیلی خوب بود . باعث شد وقتی که به هوش اومدم، اصلا دردی نداشته باشم. واقعا خوب بود . اصلا نیازی به پمپ درد نداشتم. همه کسانیکه با ما سزارین کرده بودن هم همینطور بودن، هیچکدوم پمپ درد نداشتن . و همه مون با شیاف و سرم و آمپول ، آروم بودیم و هیچ دردی نداشتیم‌ . و بخاطر اینکه بیهوش هم شده بودم، هیچ عوارضی نداشتم و حالم اوکی بود.
تو این زمینه ی بعد از عمل، بیمارستان و عواملش خیلی مهمه. من که واقعا رااضی بودم. رسیدگی شون عالی بود.
مامان کنجد مامان کنجد ۵ ماهگی
# تجربه زایمان سزارین
من خیلی خیلی ترس داشتم
ولی خب به دکترم اعتماد کردم
توی سزارین دکتر خیییلی مهمه
درد هایی که طبیعی قراره بکشید و خورد خورد پاس میکنید و این برای من بهتر بود
با پمپ درد و شیاف درد ها قابل کنترله اصلا نگران نباشید
سوند و برای من بعد بیحسی وصل کردن ( دکترم اجازه نمیداد وقتی بی حس نیستی سوند وصل کنن بهت )
فشار شکمی تو بی حسی ها بود
تنها چیزی که هنوووز دردش یادمه اولین راه رفتنه
خیلی دردناک بود ولی برای نیم ساعت کلا کم کم بهتر میشید
من ۲۴ ساعت بعد عمل مرخص شدم
۴ ساعت بعد عمل گفتن پاشم راه برم که خیلی زود بود
۴ ساعت ناشتا نگهم داشتن که اینش خوب بود من گشنم بود🤣
اتاق عمل :
هیچ دردی حس نمیکنید سوزن بی حسی اندازه امپول ساده درد داره
من داروی بی حسی تو اتاق عمل خیلی برام عوارض داشت حالم بد شده بود ولی تکنسین بیهوشی مدام بهم دارو میزد باهام حرف میزد و خیلی خوب بود اوکی میشدم
وقتی بچه رو از شکم میکشن بیرون احساس فشار میکنید که اصلا درد نداره ولی به شددددت دل تنگی داره انگار همه ی بدن غصه ی نبود بچه رو میگیره
بچه رو میذارن رو سینه خیییلی حس قشنگیه
مامان محمدعلی مامان محمدعلی روزهای ابتدایی تولد
تجربه من از زایمان (قسمت سوم)
خلاصه معاینه چند دقیقه طول کشید و دکتر با ناراحتی گفت که بچه چرخیده و بریچ شده... بعد هم کلی مامای بیمارستان رو دعوا کرد که: «تو مگه معاینه‌ش نکردی؟ مگه ندیدی سر بچه پایین نیست؟ پس واسه چی کیسه آب رو پاره کردی؟ ای وای ای وای!!!»
البته مامای بنده خدا واقعا تقصیر نداشت چون متوجه نشده بود که سر بچه چرخیده و اون چیزی که داره فشار میاره پاهای بچه‌ست. کیسه آب هم ظاهراً قبل از اینکه ماما بخواد فشار بیاره، حین معاینه پاره شده بود.
همه‌شون خیلی دمغ شده بودن و از همه بدتر من بودم که با توجه به اینکه قبلا تجربه عمل داشتم خیلی خیلی از سزارین میترسیدم😓 ماماهمراهم اومد بهم گفت که سر بچه خیلی بالاست و اگه توی پهلو بود شاید میشد کاری کرد ولی الان دیگه چاره‌ای جز سزارین نیست... دستمو گرفت باهام صحبت کرد که استرسم کم بشه و آماده‌م کردن که ببرن اتاق عمل...
از اینجا به بعدش خیلی دردناکه و لطفاً لطفاً لطفاً فقط اونایی بخونن که مطمئن هستن استرس زایمانشون رو نمیگیرن یا خودشون تجربه سزارین داشتن یا میخوان سزارین اختیاری (بدون دلیل موجه) انجام بدن🙂
اونایی که استرس میگیرن فقط در این حد بدونن که پدرم در اومد و چند برابر بیشتر از زایمان قبلیم درد کشیدم و عوارض زیادی هم برام داشت🫠

خلاصه من رو با ویلچر بردن اتاق عمل... وقتی دیدم دکتر بیهوشی و دستیار دکتر مرد هستن واقعا شوکه و ناراحت شدم.
ادامه دارد...