۵ پاسخ

خدایی دومی اسون تر بود سومی باز اسون تر از دومی

منم اولی رو خیلی درد کشیدم امیدوارم دومی راحت باشه

دومی راحتتره
من سر بچه41هفته بدون درد بستری شدم 15ساعت بلوک زایمان بودم اما سر دومی دهانه رحمم4سانت بازشد با درد رفتم همش2ساعت و نیم طول کشید تازایمان کردم

منم اولیم خیلی خوب بود ۷ عصرکیسه آبم پاره شد ۹شب دردام اوج گرفت ۱۲ هم زاییدم🤭 درضمن ۴۱ هفتم پرشده بود
الان ۳۹هفته و ۵ روزمه یه ربع دیگه میشه ۳۹ هفته و ۶ روز😓 و هنوز خبری نیست . امیدوارم اینم راحت زایمان کنم😥😭

سوال منم هست عزیزم

سوال های مرتبط

مامان ♥️ava🧿 مامان ♥️ava🧿 ۲ ماهگی
رفتم ب پرستار با اون حالم خبر دادم تا صبح ساعت ۷ ک بردنم برا بخش زایمان همش اومدن معاینه م کردن منم همش درد میکشیدم تا ساعت هشت صب با کلی معاینه ب زور ۲سانت باز شده بودم🥺ک ساعت ۱۱ ظهر بردنم اتاق عمل کیسه آبم رو پاره کردن و من تا ساعت ۱۲و ۲۰ دیقه ظهر درد و عذاب کشیدم ۶ سانت باز شدم از بس درد داشتم ب پرستارا گفتم ک بیان برام آمپول بی حسی بزنن هیچکی بحرفم گوش نمیداد و میگفتن قوانین داره گرفتن آمپول بی حسی و قانونش اینه ک ۶سانت باید باز شده باشی خیلی درد داشتم ک بار آخر اومدن برا معاینه گفتن ۶سانت بازه و میتونید بهش آمپول رو تزریق کنید ب عنوان ی مادر و یه همسر تنها دقدقه م ترس از تنها شدن همسرم و دخترم بود و الا خیلی عذاب کشیدم آمپول رو ک زدن تقریبا ماما آومد معاینه و داد زد رو سر پرستارا گفت ک فول شده بدوید بچه الان میاد وای خدا با اینکه ۹سانت رو باز بودم بچه م نمیومد ک مجبور شدن تا سمت لگنم رو پاره کنن خلاصه پاره پاره شدم و داشتم میمردم ک ساعت ۱۲و ۴۵ دیقه دختر قشنگم آوا خانوم پا ب دنیامون گذاشت و دنیامون رو قشنگ تر کرد🫢 بچه ها من سر بارداری اولم ن زجر کشیدم ن عذاب ن اینک اذیت شدم ولی سر بارداری آوا از اول بارداری عذاب کشیدم و اذیت شدم تا ب دنیا آومد واقعا خیلی سخت بود عذاب آور بود زایمانم خیلی خیلی درد و عذاب کشیدم 🥹🥹🥹ولی واسه ی همه سر زایمانم با اون حال خیلی خرابم دعا کردم چه برا مامانا باردار چه برا آقدامی ها ایشالا دامن همه ی چشم انتظارا هم ب زودی سبز بشه و لبشون خندون شه🤗🤗🤗اینم از تجربه زایمانم بچه ها من ن کاری کردم ن چیزی کیسه آبم خود ب خود پاره شد و کارمم ب ختم بارداری نکشید و اینکه برا دخترمم دعا کنید چون دخترم تو دستگاهه🥺🙏🙏🙏
مامان 🩷𝓪𝔂𝓵𝓲𝓷 مامان 🩷𝓪𝔂𝓵𝓲𝓷 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی
من از روز اول ک باردار شدم میگفتم باید طبیعی زایمان کنم و همونطور بود ک بچم سفالیک بود و لگنمم برای زایمان طبیعی خوب بود روز جمعه با درد از خواب بیدار شدم فهمیدم دردام مث دردای قبلا نیست زیر شکمم درد داشتم بیدار شدم رفتم دوش گرفتم وقتی از حموم اومدم بیرون ترشح خونی ازم اومد مطمئن شدم دیگه باید برم بیمارستان ساعت ۳بعدازظهر بود ک رفتم بیمارستان وقتی معاینه داخلی کردن گفتن دردت درد زایمان ولی فعلا دو سانت رحمت بازه برو بگرد راه برو دو ساعت دیگه بیا منم رفتم بعد دو ساعت ک اومدم هنوز دو سانت بودم و دردام شدیدتر میشدن فاصله بین دردام هم کم تر میشد ولی هربار معاینه میشدم فقط دو سانت بودم اخرش دیگه به گریه افتادم من درد شدید داشتم ولی اینا میگفتن ما با این دردا بستری نمی‌کنیم حداقل باید ۴یا۵سانت رحمت باز بشه ک بستریت کنیم خلاصه ساعت ۱۱ شب بود ک با درد زیاد رفتم واسه معاینه گفت تازه رحمت ۳ سانت باز شده گفت برو بگردم رفتم دو ساعت دیگه گشتم وقتی اومدم هنوزم سه سانت بود با درد های شدیدتر بلاخره ساعت ۳شب یکی از ماماها گفت من معاینه تحریکی میکنم تا ۳ سانتت حداقل یشه ۴سانت ک بستری بشی بعد معاینه تحریکی شدم ۴ سانت کیسه آبمم پاره کرد و لباس تنم کردم رفتم تو یکی از اتاق های زایمان از ساعت ۴تا ۶ صبح همون ۴سانت بودم بعد ساعت ۶با معاینه های تحریکی شدم ۷سانت دیگه از درد زیاد به هیچ جا بند نبودم اینقد حالم بد بود ن میتونستم بشینم ن پاشم ن دراز بکشم فقط همه جا رو چنگ مینداختم
مامان ساحل و سهیل 🤍 مامان ساحل و سهیل 🤍 ۱ ماهگی
من اومدم با تجربه زایمان بچه دومم
من روز ۱۲ صبح حالم خوب بود پاشدم خونه جمع کردم رفتم خونه مامانم از اونجا اومدم یکم درد داشتم فقط رفتم صدا قلب بچه گوش دادم گفت ۱ سانتی خوبه قلبش برو پیاده روی کن
من اومدم خونه یکم ورزش کردم و پیاده روی کردم و رفتم ی دوش گرفتم
اومدم آماده شدم تا برم ان اس تی
رفتم ان اس تی و همه چی خوب بود معاینه کردن گفتن دو سانتی بستری نکردن گفتن هنوز زیاد مونده تا زایمانت برو خونه هر چی گفتم بستری کنید بستری نکردن راهم دور بود
اومدم خونه خمین ک رسیدم خونه نیم ساعت بعدش ی چی انگار ت دلم افتاد پایین تق صدا داد کیسه آبم پاره شد
و راه افتادیم تا بیمارستان ۱ ساعت راهه دردام‌داش شروع میشد رسیدم بستری کردن معاینه گفتن ۳ سانتی
دردام اولش قابل تحمل بود رفته رفته با سرم بیشتر شد هر ۱ دقیقه ۱ بار بود دیدن دردام زیاده اومدن سرم قطع کردن
گفتن ببینم درد عادی خودت چقد خر ۵ دقیقه ی بار شد گفتن اگه حس مدفوع داشتی مارو صدا کن صدا زدم اومدن دیدن گفتن ۴ سانتی
کردم از درد انقد جیغ داد زدم
رفتم سرویس واسه ادراد ک وقتی اومدم دردم بیشتر شد جیغ زیاد شد گفتم ی چی داره میاد بیرون انگار ک اومدن نگا کردن گفتن ۷ سانتی بردن زایشگاه انقد روز زدم میگفتن نمیخوایم پاره بشی ولی انقد زور زدم خودم پاره شد پوستم بدون اینکه اونا تیغ بزنن
ساعت ۴و ۴۰ دقیقه پسرم ب دنیا اومد همه دردام ر راحت شدم اون لحظه بعد اینکه اومد بخیه بزنه بهم یکم درد داشتم فقط
پسرم ساعت ۴ و ۴۰ دقیقه ب دنیا اومد دادن بغلم الانم فعلا بستریم تا فردا سر زایمانم برای همه مادرا دعا کردم انشالله همه بسلامتی راحتی زایمان کنن بچه اشون بغل کنن
من ک با اینکه بچه دومم بود سخت زایمان کردم